درسهایی از قرآن

درسهایی از قرآن

پاسخ مسابقه درسهایی از قرآن
درسهایی از قرآن

درسهایی از قرآن

پاسخ مسابقه درسهایی از قرآن

تفسیر سوره عصر

تفسیر سوره عصر

تاریخ پخش: 02/05/93

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین، اللهم صل علی محمد و آل محمد.

«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

چون ماه رمضان یک آیه قرآن خواندن، ثواب یک ختم قرآن دارد، این سوره ی والعصر را همه با هم بخوانید، من امشب تفسیر سوره ی والعصر را برایتان یک مقداری که بیست و هفت هشت دقیقه تا نیم ساعت، وقت دارم، در این نیم ساعت فشرده ای از تفسیر سوره ی والعصر را بگویم. پس هر کس صدای من را می شنود، با من بخواند.

«بِسْمِ اللَّـهِ الرَّ‌حْمَـنِ الرَّ‌حِیمِ. وَالْعَصْرِ‌ (1) إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ‌ (3) إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ‌(3)»

خدایا اگر این تلاوت، اگر این یک لحظه ای که ما دو سه آیه خواندیم، اگر ثواب دارد، هدیه به امام رضا(ع) که در خانه اش هستیم. و اما تفسیر...


  
1- بسم الله، رمز توکل به خدا

اینکه می گویند «بِسْمِ اللَّـهِ» به نام او و یک جمله ای هم هست که معروف است که می گویند همه ی قرآن در سوره ی حمد است، همه ی سوره ی حمد هم در «بِسْمِ اللَّـهِ»اش است. همه ی «بِسْمِ اللَّـهِ» هم در بای «بِسْمِ اللَّـهِ» است. این یعنی چه؟ نمی دانم یعنی چه؟ شاید معنایش این باشد. وقتی شما می گویی به نام او! همه چیزها در این به نام او است. یک: یعنی خدا را باور داری. چون باور نمی داشتی نمی گفتی به نام او. خدا را قادر می دانی، قوی می دانی، مهربان می دانی، چون اگر مهربان نبود، نمی شد به او پناه برد. به او پناه می بری. به او توکل داری، دوستش داری. این ها همه در... اصلاً قرآن هم برای همین نازل شده است که خدا را باور کنید، بنده ی او باشید، به او پناه ببرید، به او توکل کنید. نسبت به او اخلاص داشته باشید. به نام او یعنی خدایا قبولت دارم، می شناسمت، به تو گناه می برم. «بِسْمِ اللَّـهِ» و داریم که «بِسْمِ اللَّـهِ» برای مسلمان ها نیست. حضرت نوح که سوار کشتی شد گفت: «بِسْمِ اللَّـهِ؛ مَجْرَ‌اهَا وَمُرْ‌سَاهَا» (هود/41) «بِسْمِ اللَّـهِ» فقط برای مسلمان ها نیست. قبل از پیغمبر اسلام عیسی بوده است، قبل از عیسی موسی بوده است، قبلش ابراهیم بوده است و قبل از ابراهیم نوح بوده است. به چند هزار سال پیش برمی گردد. حضرت سلیمان هم که یک نامه نوشت، نوشت «بِسْمِ اللَّـهِ الرَّ‌حْمَـنِ الرَّ‌حِیمِ». و هر کاری که با «بِسْمِ اللَّـهِ» شروع نشود ناقص می ماند.

کسی رفت روی صندلی و چهارپایه بنشیند، پایه اش در رفت و افتاد، حضرت فرمود اگر «بِسْمِ اللَّـهِ» می گفت نمی افتاد. از نان و پنیر می خواهی یک لقمه ی ماست برداری، برای ماست هم یک «بِسْمِ اللَّـهِ» دیگر بگو. از حالات شهوت، آمیزش جنسی با خانم، می خواهی بکنی، «بِسْمِ اللَّـهِ» بگو تا سوار مرکب و ماشین و هواپیما می شوی، تا کشاورزی، این آرم جمهوری اسلامی است. چه کار ریز، چه کار درشت. چرا به نام او؟ بعد هم می گوییم «بِسْمِ اللَّـهِ» یعنی به همه ی صفات خدا پناه می برم. نگفته است: «بِسْمِ الرَّ‌حِیمِ»، «بِسْمِ القاسم الجبارین»، «بِسْمِ الرئوف»، «بِسْمِ الغفور»، «بِسْمِ اللَّـهِ»! یعنی خدایا... چون «اللَّـهِ» یعنی همه کمالات. ببینید یک وقت می گویم آب! شیر! شیره! نفت! شربت! سکنجبین! یک وقت می گویم: مایع! یعنی همه ی مایعات در همین هست. مایع شامل آب هم می شود، شامل شیر هم می شود، شامل همه چیز می شود، چطور کلمه ی مایع شامل همه چیز می شود، کلمه ی «اللَّـهِ» شامل همه ی کمالات خدا می شود. یعنی خدایا به همه ی کمالاتت پناه می برم. از همه ی کمالاتت کمک می خواهم. «بِسْمِ اللَّـهِ» که سرچشمه ی رحمت هستی. دیگران یا رحم ندارند، یک! یا به خویش و قوم هایشان رحم می کنند، دو!  یا برای یک روز و دو روز زحم می کنند، سه! یا منت می گذارند، چهار! یا یک چیزی در مقابل رحمشان از ما می گیرند، پنج! به نام تو که سرچشمه رحمت هستی! رحمت بی منت! رحمت دائمی! به همه  و همیشه! «بِسْمِ اللَّـهِ الرَّ‌حْمَـنِ الرَّ‌حِیمِ»

2- قسم به اوقات زمان در قرآن

«وَالْعَصْر» به زمان قسم. در قرآن به همه ی زمان ها قسم خورده است. بخوانم؟ اول طلوع فجر! اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. «والفجر» قسم به طلوع فجر! به اول طلوع فجر قسم خورده است. به صبح هم قسم خورده است. «وَالصُّبْحِ إِذَا تَنَفَّسَ» (تکویر/18) قسم به صبح! به چاشت هم قسم خورده است. «والضحی» ضحی یعنی چاشت. به روز هم قسم خورده است. «وَالنَّهَارِ‌ إِذَا تَجَلَّی» (لیل/2) به عصر هم قسم خورده است. «وَالْعَصْر» به شب هم قسم خورده است. «وَاللَّیْلِ إِذَا یَغْشَی» (لیل/1) به سحر سه بار قسم خورده است. «وَاللَّیْلِ إِذَا عَسْعَسَ» (تکویر/17) «وَاللَّیْلِ» قسم به شب «إِذَا عَسْعَسَ» یعنی دارد شب تمام می شود. قسم به شب وقتی که دارد ته می کشد. یعنی سحر! «وَاللَّیْلِ إِذْ أَدْبَرَ‌« (مدثر/33) «أَدْبَرَ‌« یعنی پشت کرده است، یعنی دارد تمام می شود. یعنی قسم به سحر! «وَاللَّیْلِ إِذَا یَسْرِ‌« (فجر/4) قسم به شب وقتی در حال تمام شدن است. این چه درسی می دهد؟ درس می دهد که زمان ارزش دارد، زمانتان را الکی از دست ندهید. به زمانه فحش ندهید، بدزمانه ای است. زمانه بد نیست مردم بد هستند. کاری که در آن انجام می شود، بد می شود. زمان عزیز است، خدا به همه ی قطعات زمان قسم خورده است. ما که سر در نیاوردیم که خدا به چه چیزی و روی چه حسابی قسم می خورد. یک بار به خورشید قسم می خورد. «وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا» (شمس/1) یک بار هم قسم می خورد به انجیر که صد تایش یک کیلو است. «وَالتِّینِ وَالزَّیْتُونِ» (تین/1) قسم به انجیر! بالاخره انجیر کجا و خورشید کجا؟

خدا رحمت کند آیت الله حاج آقا مرتضی حائری را، می گفت: اینکه خدا یک بار به خورشید قسم می خورد و یک بار به انجیر، می خواهد بگوید برای منی که خدا هستم، انجیر و خورشید یکی است. مگر می شود یکی باشد؟ بله! یک مثال بزنم برای اینکه یکی است. شما نگاه به میخ که می کنی و نگاه به کوه که می کنی، برای چشم شما یک طور است. یعنی اینطور نیست که میخ که می بینی چشم شما کم مایه بگذارد و وقتی که می خواهی کوه ببینی چشم شما زیاد مایه بگذارد. یعنی همینطور که نگاه به میخ و کوه برای چشم شما یکی است، انجیر و خورشید هم برای خدا یکی است. خداوند به خیلی چیزها قسم خورده است. گاهی به چیزهای آسمانی قسم خورده است، گاهی به چیزهای زمینی! به آدم ها قسم نخورده است، مگر به شخص پیغمبر! «لَعَمْرُ‌کَ إِنَّهُمْ لَفِی سَکْرَ‌تِهِمْ یَعْمَهُونَ» (حجر/72) به هیچ کس نگفته است که به جان تو قسم! فقط به پیغمبر اسلام که می رسد می گوید: به جان تو قسم! حساب پیغمبر از همه جداست.

3- خسارت انسان در طول عمر

«وَالْعَصْر» به زمان قسم. «إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ‌« انسان ضرر می کند. شک داری؟ شک نکن! «إِنَّ» کلمه ی «إِنَّ» یعنی شک نکن. «إِنَّ الْإِنسَانَ» لام «لَفِی خُسْرٍ‌« هم یعنی شک نکن، قطعاً! «إِنَّ» یعنی قطعاً! لام «لَفِی خُسْرٍ‌« یعنی حتماً! جمله ی اسمیه هم تأکید در آن است، یعنی حتما! «إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ‌« یعنی حتماً حتماً حتماً انسان دارد خسارت می بیند. یعنی شماها و ما آن به آن داریم آب می شویم. خسارت! مثل یخی که از شش طرف آب می شود، چشممان! اصلاً از سی سالگی به بعد که هر سالی یک پیچ باز می شود. چشمش، سمعکش، عینکش، پایش، کمرش، دندانش، هی پیچ ها باز می شود تا بالاخره به قول هواپیمایی ها ارتفاع کم می کند تا بنشیند. به زمان قسم که انسان دارد آب می شود. خسارت چیست؟ نگفته است «وَالْعَصْر إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی ضرر» فرق بین ضرر و خسارت چیست؟ ضرر برای جایی است که نرخ پایین بیاید. سکه می خری یک مبلغ، نرخ پایین می آید. اینجا می گویی ضرر کردم. ولی سکه از بین نرفته است. اگر سکه هست و نرخش کم شد، می گویی ضرر! اما اگر سکه را دزد برد، قالی آتش گرفت، اینجا دیگر ضرر نکردی، سرمایه آب شده است. اگر سرمایه آب بشود، عرب می گوید خسارت! اگر سرمایه ات باشد، نرخش پایین بیاید، عرب می گوید ضرر! اگر می گفت: «وَالْعَصْر إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی ضرر» یعنی هستی و نرخت کم شد. وقتی می گوید: «وَالْعَصْر إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ‌« یعنی آب شدی! نرخت کم نشد، آب شدی!

خوب خسارت در قرآن چیست؟ آدم خودش را مفت بفروشد. من دروغ بگویم. که این آقای مغازه دار پولدار شود. شاگردهای مغازه! بنده خلافکاری کنم که صاحب کارخانه پولدار بشود. یعنی من بی دینی کنم برای اینکه مردم پولدار شوند، من دروغ بگویم که فلانی رأی بیاورد.

خدا شهید مطهری را حمت کند. به من سفارش کرد که این دعا ولو برای ماه رجب است، ولی تو هر روز بخوان. «خاب الوافدون علی غیرک و خسر...» خسر همین «لَفِی خُسْرٍ‌« است. «خسر المتعرضون...» یعنی هر کس با غیر از خدا معامله کند، باخته است. حتی قرآن می گوید برای بچه هایتان هم تلاش بکنید. اما دینتان را فدای بچه هایتان نکنید. این بچه ها، یا یک هفته یک بلوز سیاه می پوشند، یا تا چهله! کاری نمی توانند بکنند، از راه حلال شد، شد! اولاد شما یا خوب است و یا بد! سومی که ندارد. اگر اولاد شما خوب است، خدا بنده ی خوبش را که گرسنه نمی گذارد. اگر هم بچه شما خدایی ناکرده بد است، چرا برای اولاد ناصالح تو بی دینی می کنی؟ من بی دینی کنم که او خوش باشد. خسارت این است که انسان گناه کند برای اینکه کس دیگر کیف کند. کس دیگر رئیس شود، کس دیگر پولدار شود، کس دیگر زندگی اش مرفه بشود. در قرآن هر کجا به پدر و مادر دستور داده است، دستور ترمزی داده است.

4- اعتدال در محبت به فرزندان

من یک خطی روی تخته سیاه بکشم. شما سه تا صلوات بفرستید تا من این خط را بنویسم. ماشین گاهی سرازیری و گاهی سربالایی است. در سرازیری، روی تابلوها نوشته است: حداکثر 20 کیلومتر! یعنی یواش! خطر! احتیاط! خطر! احتیاط! حداکثر! همه اش یواش! یواش! یواش! در این قرآن هر کجا به پدر و مادرها صحبت کرده است، گفته است، کمتر بچه ات را دوست داشته باش. یواش! یواش! چون علاقه ی پدر و مادر، پدر و مادر را به سمت گناه هُل می دهد. می گوید یک دروغ بگوییم که یک چیزی گیر بچه مان بیاید. و لذا تابلوهایش این هاست. «لَا تُلْهِکُمْ أَمْوَالُکُمْ وَلَا أَوْلَادُکُمْ عَن ذِکْرِ‌ اللَّـهِ» (منافقون/9) «لَا تُلْهِکُمْ» سرگرم نکند شما را «أَمْوَالُکُمْ وَلَا أَوْلَادُکُمْ» اموال و اولاد مستتان نکند. تابلوی دوم باز می گوید: یواش تر! «یَوْمَ لَا یَنفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ» (شعراء/88) روز قیامت بچه به درد شما نمی خورد، یواش دوستش داشته باش. «لَن تُغْنِیَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُم» (آل عمران/10) بچه ها به دردت نمی خورند، روز قیامت! «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِکُمْ وَأَوْلَادِکُمْ عَدُوًّا لَّکُمْ فَاحْذَرُ‌وهُمْ» (تغابن/14) بعضی از همسران دشمن هستند. ببینید: «لَا تُلْهِکُمْ» سرگرمت نکند. «لَن تُغْنِیَ» به دردت نمی خورد. «لَا یَنفَعُ»، «عَدُوًّا لَّکُمْ» تمام تابلوهایی که برای پدر و مادر است، همه اش گفته است: یواش! یواش! یواش! یواش! چون سرازیری است.

اما بچه ها مثل ماشین در سر بالایی می مانند. و لذا خدا مرتب گاز داده است. اول گفته است: برو بالا! «وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا» (انعام/151) گازش می دهد باز می رود و می ایستد. «أَنِ اشْکُرْ‌ لِی وَلِوَالِدَیْکَ» (لقمان/14) احسان کن، آیه ی دوم می گوید تشکر کن. آیه بعد می گوید: «فَلَا تَقُل لَّهُمَا أُفٍّ» (اسراء/23) اف نگو، وهن نگو، بداخلاقی نکن نسبت به پدر و مادر. آیه ی دیگر می گوید به خصوص وقتی پیر شدند، «إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِندَکَ الْکِبَرَ‌ أَحَدُهُمَا أَوْ کِلَاهُمَا» (اسراء/23) پدرت پیر شد، مادرت پیر شد، مواظب باش! پس ببینید، نصفش را من می گویم نصفش را شما بگویید. تا من خاطرم جمع شود که بحث را گرفتید. آیات پدر و مادر گاز است یا ترمز؟ یعنی خدا پدر و مادر را ترمز کرده است یا گاز داده است؟ ترمز! آیات اولاد آیات گاز است یا ترمز؟ گاز! پسر را مرتب گاز داده است، پدر را مرتب ترمز کرده است. این معنای تربیت است. «إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِکُمْ وَأَوْلَادِکُمْ»

5- بهره‌گیری از فرصت رمضان

«وَالْعَصْر» قسم به زمان. «إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ‌« اولین خسارت این است که انسان از این ماه رمضان استفاده نکند. ببینید هر کدام مکه رفته اید می دانید، وقتی روزهای آخر است و دلار کم می شود دیگر آدم دقت می کند. چرا مثل مکه بزنم؟ مثال بنزین بزنم. اگر سه لیتر بنزین در ماشین باشد، مسافر الکی سوار نمی کنید. می گویید یا زن زائو، یا خونریزی مغزی! دیگر من برای تخمه کدو سوار ماشین نمی شوم. من سه لیتر بنزین بیش تر ندارم. پنج شش شب دیگر بیش تر از ماه رمضان نمانده است. دو سه لیتر بیش تر از ماه رمضان نمانده است. ماه رمضان بعد را هم آدم نمی داند هست یا نیست. حرام نکنید. حالا که مشهد آمده اید، نمازتان را هم درست کنید. در غرفه ها پاسخ به سؤالات شرعی هست، بگو آقا من نماز خواندنم چطور است. زشت است که یک کسی بارها مشهد آمده است، هنوز که نماز می خواند بگوید: اللهم سل علی محمد و آل محمد! بابا اللهم سل با سین است.  اللهم سل با سین یعنی خدایا بکش! یعنی شما می خواهی بگویی خدایا محمد و آل محمد را بکش؟ باید بگویی اللهم صلِّ درود بفرست. ببینید، شما چیزی نگویید تا صدای من منعکس شود. «صل» صاد شبیه سوت. اللهم صل! شما اگر گفتی عالم یعنی سواد دارد. اما اگر گفتی آلم یعنی مرض دارد. معنایش فرق می کند. قالی یعنی فرش غالی یعنی غلو! «غیرالمغضوب»! حالا که آمده اید یک روز نمازهایتان را درست کنید. آدم تحصیلکرده در هفت دقیقه نمازش درست می شود. چون من سفارش می کنم به شما که در نماز گیر «بحول الله و سمع الله» نباشید. مستحبات را کنار بگذارید، واجبات نماز هفده کلمه بیش تر نیست. در هفده مورد، دو موردش را همه ی ایرانی ها درست می گویند، یکی «الله اکبر» را همه درست می گویند، یکی هم «مالک یوم الدین» می شود پانزده مورد. این پانزده مورد در چهار قالب است. «ح، ص، ض، غ» خلاص! حالا که آمده ایم نمازمان را درست کنیم. حالا که آمده ایم بنشینیم و حساب سالمان را بکنیم. پارسال تا به حال وضعمان چطور بوده است. حالا که آمده ایم شب جمعه ی آخر ماه رمضان است، یک زیارت برای فراموش شده های تاریخ بخوانیم. خیلی ها آرزوی دارند بیایند و نمی توانند بیایند.

نمی دانم حالا من گفته ام. چون از بس حرف می زنم نمی دانم حرف ها را کجا گفته ام. چون من در همه ی کانال ها جز کانال کولر هستم. و غیر از کانال ها هم همه اش حرف می زنم، و لذا ممکن هم هست که شنیده باشید. حالا اگر هم شنیده اید دوبار بشنوید، آدم گل خوب را دو بار بو می کند. کراوات نیست که دو تایش آدم را خفه کند.

در آفریقا یک زن و شوهر شیعه دیدم. مسلمان هستند. ولی همه اهل سنت هستند. یک زن و شوهر شیعه بودند. مغازه شان رفتیم. گفتند نیست، رفتیم خانه شان پیدایش کردیم، بالاخره دیدیم که هفتاد هشتاد ساله است و از شیعیان هندوستان است که آنجا آمده است، به آفریقا هجرت کرده است، اسم بچه هایش صادق و کاظم و باقر... به او گفتم که شما یک زن و شوهر شیعه در اینجا چه می کنید؟ گفت من تاریخ کربلا را دارم، شب عاشورا شام که خوردیم من می روم و روی صندلی می نشینم و زن و بچه ام نشسته اند و تاریخ کربلا را می خوانم و آن ها گریه می کنند. بعد خانم من می خواند و من گریه می کنم. یک روضه ی یک نفری داریم. گفتم: چه آرزویی داری؟ گفت: مشهد! در هندوستان پیرمرد هشتاد ساله ای را دیدم. گفتم: چه آرزویی داری؟ گریه کرد و گفت: مشهد! الان فیلم شما را نشان مردم دنیا بدهند، خیلی ها می گویند: خوشا به احوالتان! در خانه ی امام رضا(ع) هستید؟ سر سفره ی قرآن هستید. خوشا به حالتان! اگر عمرمان را با غیر خدا معامله کنیم، باخته ایم. این هایی که روزه خوردند... البته یک عده ای مریض هستند. مسافر هستند. حسابشان جداست. اما آن کسی که روزه اش را خورد، دو سه روز دیگر عید فطر است. ما تمام وجودمان شاد است، او تمام وجودش تب گرفته است. حالا مثلاً ناهاری را که دو بعد از ظهر می خوردی، شب می خوردی، چه می شد؟ خانمی که خوش حجاب است و بد حجاب! فرق خوش حجاب ها و بد حجاب ها نیم کیلو است. شما لباس های بدحجاب را در کفه ی ترازو بگذار و لباس های خوش حجاب را در کفه دیگر بگذار، لباس های خوش حجاب یک وجب و دو وجب بلندتر است و یک خورده هم ذخیم تر است. حجاب نیم کیلو بود، تو برای نیم کیلو جهنم رفتی؟ این ناهار دو بعد از ظهر را شش و هشت می خوردی. حالا مثلاً خیلی مهم بود که این ناهار را یک خورده عقب می انداختی؟ این ها خسارت است.

«وَالْعَصْر»؛ «إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ‌« باختند آن هایی که برای غیر از خدا معامله کردند. «إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا» جز کسی که ایمان دارد. برای «آمَنُوا» سه حدیث بخوانم هر حدیثی یک دقیقه!

6- درجات ایمان در روایات

حدیث اول: حدیث داریم که ایمان ده درجه است. بعضی یک درجه ایمان دارند، همین مقداری که روز بیست و یکم و روز عاشورا یک پیراهن سیاه می پوشد. خیلی خوب! دستش درد نکند. یک عده نه! ایمانشان بیش تر است تا ده درجه! حدیث داریم ایمان ده درجه است، افراد مختلف هستند.

حدیث دوم: حدیث داریم کسانی که ایمانشان قوی است، سر به سر ایمان ضعیفان نگذارند. این هم یک حدیث است. رفته حالا نماز شب خوانده و حرم هم رفته است، برگشته و به زن و بچه اش می گوید: همش خوابیده اید. حیف نانی که شما می خورید. بیخود اصلاً شما مشهد آمده اید. بابا حالا یک نماز شب خوانده ای متلک نگو! خوب است که نماز شب خوانده ای اما سر به سر اینکه خوابش برده است نگذار! ده درجه ای ها، هشت درجه ای ها، شش درجه ای ها، سر به سر ضعیف ها نگذارید. این هم یک حدیث!

حدیث سوم: حدیث داریم هر کس می خواهد ببیند ایمانش چقدر است، الان شما اینجا در خانه ی امام رضا(ع) هستید، الان چقدر دین دارید؟ حدیث داریم. یک خط کش داده است و گفته است که خودت را با این خط کش متر کن که ایمان شما یک درجه است یا دو درجه! حدیث داریم که هر کجا که گناه کردید، دین شما همان است. اگر یک بستنی دادند و دروغ گفتید، دین شما یک بستنی است. اگر نه! با بستنی دروغ نگفتید، اما اگر یک سکه بیاید، یک فکری به حالش می کنید، پس ایمان شما یک سکه است. یک کسی می گوید نه! من با سکه هم دروغ نمی گویم، اما اگر یک حواله ماشین بیاید، شاید! اینجا دیگر دروغ مصلحت آمیز است. این هم ایمانش یک ماشین است. امیرالمؤمنین(ع) فرمود: اگر کره ی زمین را به من بدهند، گناه نمی کنم. یعنی ایمان من از کره ی زمین بیش تر است.

«إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ» عمل صالح چیست؟ این سه کلمه را من می گویم فرقش را ببینید چیست؟ مسجد، مساجد، المساجد! مسجد یعنی یکی، مساجد یعنی چند تا، المساجد یعنی کل مسجدها! حالا که این را بلد هستید، پس این را هم می فهمید. صالح، صالحات، الصالحات! صالح یعنی یک کار خوب، صالحات یعنی چند تا کار خوب، الصالحات را شما بگویید. یعنی همه ی کارهای خوب! قرآن نگفته است: «وَالْعَصْر»؛ «إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ‌«؛ «إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا صالح» اگر می گفت: «وَعَمِلُوا صالح» یعنی اگر یک کارت خوب باشد، بس است. نگفته است: «إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا صالحات» گفته است: «إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ» یعنی خدا نه صالح می خواهد نه صالحات! خدا چه می خواهد؟ «الصَّالِحَاتِ»! یعنی مسواکش هم درست باشد، فکرش هم درست باشد، دستش هم پاک باشد، چشمش هم پاک باشد، مطالعه اش هم خوب باشد، همسرداری اش هم خوب باشد، خداوند «الصَّالِحَاتِ» می خواهد. «إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ‌« انسان مثل یخ از هر طرف آب می شود، جز آن کسی که همه ی کارهایش خوب باشد.

7- راهپیمایی روز قدس، مصداق عمل صالح

حالا عمل صالح چیست؟ در قرآن هم خیلی به ما گفته اند: «آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ» می شود معنا کرد که عمل صالح چیست؟ در قرآن سه چهار کار را خداوند گفته است که عمل صالح این است. یکی از آن راهپیمایی است. راهپیمایی در قرآن است؟ راست می گویی؟ من پشت دوربین هستم. هزاران آخوند حرف های من را می شنوند. در قرآن سوره ی توبه آیه 120 می فرماید: هر حرکت دسته جمعی که دشمن را عصبانی کند، عمل صالح است. «وَلَا یَطَئُونَ مَوْطِئًا یَغِیظُ الْکُفَّارَ‌« »وَلَا یَطَئُونَ مَوْطِئًا» قدمی برنمی دارند. مانور دسته جمعی که «یَغِیظُ الْکُفَّارَ‌« کفار عصبانی بشوند. اگر کاری کرد ایران که «یَغِیظُ الْکُفَّارَ‌« کفار غیظ کردند. هر کاری که اسراییل و آمریکا را عصبانی کند، «کُتِبَ لَهُم بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ» عمل صالح است. بنابراین دانشمندان هسته ای ما وجودشان صالح است و کارشان عمل صالح است، چون با مسأله ی هسته ای آمریکا عصبانی شد. از راهپیمایی روز قدس اسراییل عصبانی می شود پس عمل صالح است.

خبر فوت امام که پخش شد، بسیاری از فراری ها آمدند فرودگاه که برگردند ایران، یک مرتبه رادیو گفت که خبرگان نشستند و گفتند که مقام معظم رهبری رهبر جمهوری اسلامی است. از همان فرودگاه برگشتند. پس پیداست که وجود ایشان عمل صالح است. چون آن هایی که ریگی در کفششان است، «یَغِیظُ» غیظ کردند. اگر ما متحد باشیم «یَغِیظُ الْکُفَّار» پیشرفت علمی، حتی کشتی گیرهای ما، هر کجا که پرچم جمهوری اسلامی بالا رفت و آمریکا عصبانی شد، این هم «یَغِیظُ الْکُفَّار» است. فردا دوربین ها نشان می دهند که راهپیمایی قدس با هوای داغ چگونه است. می شود انسان یک شیشه آب با خودش ببرد و در سایه هم راهپیمایی کند، اگر هم یک وقت گرمش شد، آب را هم بر سرش بریزد. نخورد! ولی نباید بگویند حالا هوا که داغ شد، این ها شل شدند.

یک بار دیگر می گویم: یکی از اعمال صالح این است که... به نظرم این را گفته ام. عمل صالح این است که در بله برون دخترتان را مهرش را کم بگیرید. چون حضرت شعیب به موسی گفت «وَمَا أُرِ‌یدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَیْکَ» (قصص/27) نمی گذارم به تو داماد سخت بگذرد. در فشار قرارت نمی دهم. تالار و کفش و لباس و ... عربی هایی که می خوانم قرآن است. «وَمَا أُرِ‌یدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَیْکَ»، «وَمَا أُرِ‌یدُ» ترجمه اش را بلد هستید. اراده نکردم. «أَشُقَّ» یعنی تو را مشقت بیندازم. من نمی خواهم به تو سخت بگذرد. بعد گفت: «سَتَجِدُنِی إِن شَاءَ اللَّـهُ مِنَ الصَّالِحِینَ» خواهی دید که من صالح هستم. «مِنَ الصَّالِحِینَ» پس آدم صالح کسی است که در بله برون به داماد گیر ندهد. عجب! پس ما در نماز به چه کسی سلام می کنیم؟ در نماز می گوییم: «السلام علینا و علی عباد الله الصالحین» یعنی «السلام علینا و علی هر پدر زنی که در بله برون به داماد گیر ندهد». چون قرآن می گوید اگر به داماد گیر ندادی «سَتَجِدُنِی إِن شَاءَ اللَّـهُ مِنَ الصَّالِحِینَ» کسی که در بله برون گیر ندهد صالح است. و کسی که صالح باشد، ما که به او سلام می کنیم، به همه ی این پدرزن ها سلام می کنیم. به همه ی پیشرفت هایی که «یَغِیظُ الْکُفَّارَ‌« است سلام می کنیم.

دیگر آدم صالح چه کسی است؟ «عباد الله الصالحین» یاران حضرت مهدی هستند. چون قرآن می فرماید: «وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ یَرِ‌ثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ» (انبیاء/105) کلماتش را فهمیدید، «ارض» را که می دانید یعنی چه، «ارض» یعنی زمین! «یَرِ‌ثُ» یعنی وارث زمین هستند. «عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ» خدا در قرآن گفته است، آخر تاریخ بندگان صالح حکومت را به دست خواهند گرفت، یعنی همان یاران حضرت مهدی(ع) که در روایات آمده است. پس شما به چه کسانی سلام می دهید؟ «السلام علینا و علی عباد الله الصالحین» یعنی «السلام علینا و علی یاران حضرت مهدی(ع)» عجب نمازی می خوانیم. یک سلام می دهیم به آینده ی تاریخ، یاران حضرت مهدی(ع)، یک سلام می دهیم به مسایل خانوادگی، در بله برون گیر ندهید. یک سلام می دهیم به تمام حرکت هایی که «یَغِیظُ الْکُفَّارَ‌« است. امتحان هوش است. «یَغِیظُ...، یَغِیظُ ...الْکُفَّارَ‌« هر کاری که آمریکا و اسراییل عصبانی شد. فردا در راهپیمایی قدس شرکت کنیم. هفته ای یک کتاب مطالعه کنیم.

8- دعوت از دیگران به کار نیک

«إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ» حالا آقای شیخ! ما اگر «آمَنُوا» داشتیم و ایمانمان ده درجه بود، از صالحی و صالحاتی هم رد شدیم، رسیدیم به مرز، الصالحات! اگر همه ی کارهایمان خوب شد، تو آخوند ول می کنی؟ می گویم من هم ول کنم، قرآن ول نمی کند. می گوید تازه اگر آمنوا بود، الصالحات شد، «وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ» دیگران را به حق سفارش کنید. یک تریاکی سالی یک تریاکی درست می کند. سیصد تا تریاکی را هر جا رها کنید، سال دیگر می شوند ششصد تا! ولی اگر سیصد تا نمازخوان را هر جا رها کنی، سال دیگر سیصد و ده تا نمی شوند. «وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ» نمی گوید: «اوصَوْا بِالْحَقِّ» «تَوَاصَوْا» یعنی همدیگر را. من هم نیاز به نصیحت دارم. شما هم نیاز به نصیحت دارید. همه نیاز به نصیحت داریم. همدیگر را به حق سفارش کنیم. «وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ» ممکن است بگوید: به توچه! به تو ربطی ندارد. دخالت نکن. می گوید: حوصله کن! حوصله کن! ممکن است، گوش ندهد ولی باز هم بگو. خیلی موقع ها در نهی از منکر ممکن است گوش ندهد، بگویید گفتم گوش نداد. خوب دو بار بگو، شما اگر چوب سفت را زدید و نشکست، تبرتان را دور می اندازید؟ نه! چوب را دور می اندازید؟ نه! می زنیم تا بشکند. اگر درب نوشابه باز نشد، نوشابه را دور می اندازید؟ نه! دست به دست دور سفره می گردانیم تا یکی آن را باز کند. ممکن است حرف شما اثر نکند، یک کس دیگر بگوید اثر کند. «وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ» بس است.

بسم الله الرحمن الرحیم. خواهش می کنم هر چه من می گویم نصفش را من می گویم، نصفش را شما بگویید. در قرآن به تمام قطعات زمان قسم خورده است. لکن به سحر سه بار قسم خورده است. اینجا درست است چند هزار نفر هستیم، ولی باید خاصیت کلاس چهل نفری را داشته باشد و همینطور هم هست، الحمدلله! این یک مورد.

دوم: گاهی به کوچک قسم می خورد مثل انجیر، گاهی به خورشید! می خواهد بگوید برای خدا خورشید و انجیر یکی است. همینطور که برای چشم ما نگاه به میخ و کوه یکی است.

نگفته است «إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی ضرر» گفته است «إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ‌« در این آیه سه تا تأکید است، قطعاً! قطعاً! قطعاً! یک قطعاً برای  «إِنَّ» یک قطعاً برای «لَفِی خُسْرٍ» یک قطعاً هم برای جمله ی اسمیه. ضرر آنجایی است که جنس هست و نرخ پایین می آید. خسارت برای آنجایی است که کل سرمایه از بین برود. مثل یخ! یخ نرخش کم نمی شود، سرمایه آب می شود. ایمان چند درجه داشت؟ ده درجه! ایمان قوی ها سر به سر ایمان ضعیف ها نگذارند. ما اگر بخواهیم بفهمیم که ایمانمان ضعیف یا قوی است، باید ببینیم که کجا گول می خوریم. با بستنی گول می خوریم یا با ماشین یا با سکه! هر کجا گول خوردی نرخ شما همان است. بنده نرخم چقدر است؟ یک بزغاله بده و به من بگو تقسیم کن. اگر کبابی هایش را برای خودم برداشتم، معلوم می شود قرائتی یک بزغاله است. چون در تقسیم یک بزغاله شکست خوردم. نماینده امام و مقام معظم رهبری و پست و مقام را همه را کنار بگذارید. ایشان در تقسیم یک گوسفند عادل نبود. هر کجا عدالت را از دست دادیم، نرخ ما همانجاست.

خدایا به آبروی قرآن و کلمات قرآن و قلبی که  قرآن بر او نازل شد، هر چه تا به حال خسارت کرده ایم، دست ها بالا و ده مرتبه یارب بگویید. اللهم صل علی محمد و آل محمد. خدایا هر چه تا به حال خسارت کرده ایم، تو را به حق محمد و آل محمد، خسارت های گذشته ما را ببخش و بیامرز. از الان تا ابد ما را گرفتار هیچ نوع خسارتی که باعث شرمندگی قیامت باشد، قرار نده! همه ی دعاهایی که شده است و خواهد شد، مستجاب بفرما.

«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»


«سؤالات مسابقه»

1- جامع‌ترین و کامل‌ترین نام پروردگار کدام است؟

1) الله

2) ربّ

3) الرّحمن

2- خداوند به کدام قطعه از زمان، بیشتر قسم یاد کرده است؟

1) سحر

 2) صبح

3) عصر

3- آیه 14 سوره تغابن، به کدام وسیله آزمایش الهی اشاره دارد؟

1) همسر

2) فرزندان

3) هردو مورد

4- در رابطه والدین و فرزندان، سفارش قرآن کدام است؟

1) احسان والدین به فرزندان

2) احسان فرزندان به والدین

3) هر دو مورد

5- آیه 120 سوره توبه، چه کاری را مصداق عمل صالح می‌شمرد؟

1) پشتیبانی از رزمندگان اسلام

2) راهپیمایی علیه دشمنان اسلام

3) هجرت از کشورهای غیر مسلمان


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد