درسهایی از قرآن

درسهایی از قرآن

پاسخ مسابقه درسهایی از قرآن
درسهایی از قرآن

درسهایی از قرآن

پاسخ مسابقه درسهایی از قرآن

نقش وقف در آبادانی دنیا و آخرت


نقش وقف در آبادانی دنیا و آخرت

تاریخ پخش: 25/10/93
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
موضوع بحث ما امروز وقف است. اداره اوقاف از کلماتی که من در این سی و چند سال در تلویزیون گفتم، قسمت‌هایی را قیچی کرده و یک کتاب کرده است. یک کتاب هم برای من فرستاد و من دیشب مطالعه کردم و دیدم حرف‌های خوبی زدم. از همان حرف‌های خوب چند مورد را گزینش کردم برای شما بگویم.
یکی سیمای وقف است. این خوب است بنر شود و در همه امامزاده‌ها نوشته شود. کلمات خوبی است و منبعش هم از قرآن و روایت است. وقف نشانه عشق به مردم است. آدمی که وقف می‌کند یعنی چه؟ یعنی مردم را دوست دارم و می‌خواهم خیر این مغازه و زمین به مردم برسد. وقف نشانه عشق به مردم و مکتب است. این جمله کوتاه، پلاکارد است.
1- وقف، نشانه دوراندیشی و انفاق پایدار
وقف نشانه‌ی سعه صدر و سخاوت است. آدمی که وقف می‌کند پیداست روح بزرگی دارد. همه را می‌بیند. معنای وقف یعنی سخاوت دارد. از خودش می‌کند و در اختیار دیگران می‌گذارد.
وقف نشانه‌ی دوراندیشی است. دولت و مجلس ما می‌گویند: برنامه توسعه پنجم، ششم توسعه و چهارم توسعه یا برنامه بیست ساله، کسی که وقف می‌کند یعنی برنامه ابدی. من اینجا این مغازه و قطعه زمین را می‌دهم، برای ابد. دوراندیشی! وقف نشانه‌ی ایثار است. تمام آیاتی که می‌گوید: ایثار یعنی از خودت بگیر، به دیگران بده. خودت نداشته باش ولی دیگران داشته باشند.
وقف مضاربه‌ی بی‌ضرر با خداست. خیلی‌ها پول دارند در بانک می‌گذارند یک سودی بگیرند. با یک کسی شریک شوند، می‌گویند: این پول را بگیر و تجارت کن و یک چیزی هم به ما بده. منتهی آن تجارت‌ها گاهی سود می‌کند و گاهی ضرر می‌کند. وقف مضاربه با خداست. یعنی به خدا می‌دهم، خدا...
وقف انفاق بی‌منت است. چون اگر شما چیزی را به کسی بدهید، ممکن است سر او منت بگذارید. من برای تو جهازیه دادم. من تو را داماد کردم. من به تو سرمایه دادم. ولی وقتی آدم وقف کرد و مرد، مردم بعد از مرگ من از این خانه و زمین و پاساژ استفاده می‌کنند و من هم نیستم که بر سر آنها منت بگذارم. وقف انفاق بی‌منت است.
2- وقف، سیره ی اولیای الهی
وقف یعنی من در خط خدیجه هستم. وقف نکردن یعنی در خط قارون هستم. دو پولدار داریم: قارون و خدیجه. کسی که وقف کند در خط خدیجه می‌رود. در خط امیرالمؤمنین می‌رود. کسی که وقف نکند، «إِنَّما أُوتیتُهُ عَلى‏ عِلْمٍ عِنْدی‏» (قصص/78) من یک علمی دارم، یک فوق تخصص اقتصاد دارم، بخاطر آن دوراندیشی و اقتصادی که دارم توانستم پول پیدا کنم. به قارون گفتند: «أَحْسِنْ» به فقرا احسان کن. «کَما أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْک‏» (قصص/77) خدا به تو داده، تو هم به فقرا بده. گفت: خدا به من نداده است. خودم پیدا کردم. «إِنَّما أُوتیتُهُ عَلى‏ عِلْمٍ عِنْدی‏» خودم زرنگ بودم.

وقف قلیل را کوثر می‌کند. وقف من را ما می‌کند. قلیل را زیاد می‌کند. وقف کنترل تبذیر وارثان است. من اگر بخشی از مالم را وقف کنم، وارثان یک مقدار کمتر گیرشان می‌آید. وقتی چیزی وقف نکردم و مُردم و همه‌ی مال من به وارث‌ها رسید، وارث‌ها یک پول هنگفت و راحتی گیرشان آمده و پولی هم که راحت بدست آمد، راحت خرج می‌کند. بنابراین من اگر وقف کنم کنترل کردم و بریز و بپاش وارثان را کم کردم. البته معنای وقف این نیست که چیزی برای وارث نگذاریم. برای وارث هم باید چیزی گذاشت. اسلام گفته دو سوم از هرچیز برای وارث‌ها است. یعنی اگر نود میلیون داری شصت میلیون برای وارث‌ها و سی میلیون باقی را حق داری که وصیت کنی. اگر خواستی بیش از یک سوم وصیت کنی باید وارثان اجازه بدهند. اسلام نخواسته وارثان بعد از مرگم بگویند: عجب کسی مرد! یک لقمه برای ما نگذاشت.

 
شخصی همه اموالش را وقف کرده بود. حضرت ناراحت شد. فرمود: اگر به من می‌گفتید، نمی‌گذاشتم در قبرستان مسلمان‌ها خاکش کنند. انسان باید زن و بچه‌اش هم در رفاه باشند. ولی هستند آدم‌هایی که الحمدلله دخترش عروس شده، پسرش داماد شده، پیر است، می‌میرد، بخواهد یا نخواهد می‌میرد. من هفتاد سال سن دارم. خودم را بکشم، 75 سال، 80 سال عمر کنم. دیگر آن طرف هشتاد نادر هستند. عمر بین 60 تا 80 است. بچه‌هایت را عروس کردی، یک چیزی از باقیات الصالحات برای خودت بگذار. حالا برای بچه‌هایت می‌گذاری که خیلی عیاشی کنند. کمتر عیاشی کنند! وقف تعدیل ثروت است. وقف صدقه جاریه است. وقف کنترل تبذیر وارثان است. وقف مصداق باقیات الصالحات است. وقف مصداق این آیه است: « کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَة» (ابراهیم/24) وقف یک پس‌انداز است.
3- وقف، مایه برکت یافتن اموال
وقف نشانه‌ی برکت مال است. بعضی مال زیاد دارند. اما برکت ندارند. من در آفریقا رفتم. یک طلبه سیاه پوست مرا به خانه‌اش برد. یک اتاق کوچک بود که من الآن شک دارم 12 متر بود یا نبود. گفت: آقای قرائتی من در این اتاق 12 متری، هزار نفر بچه را آوردم و برایشان کلاس گذاشتم و همه را با اسلام آشنا کردم. خیلی مال‌ها برکت ندارد. ما مدرسه داریم در کوچه و پس کوچه‌های تهران مثل مدرسه آیت الله مجتهدی، چند هزار روحانی خوب تحویل داده است. مدرسه هم داریم دور تا دورش خیابان است. حاج شیخ عباس قمی یک کتاب مفاتیح نوشت، ایشان مجتهد نبود، مقلد بود. اما یک کتاب مفاتیح نوشت که این کتاب تمام کتب علما را کنار زد و بغل قرآن رفت. در هر خانه یک قرآن است، کنارش یک مفاتیح است. این را برکت می‌گویند که آدم مجتهد نیست ولی همه را کنار می‌زند. آدم هم هست تیتر که می‌دهد می‌گوید: استاد حوزه و دانشگاه! لقب خوب است هم دکتر و هم آیت الله. اما سال می‌آید و می‌رود ممکن است یک جلسه با بچه‌های فامیل نداشته باشد. یعنی به این آیه عمل نکند. «وَ أَنْذِرْ عَشیرَتَکَ الْأَقْرَبین‏» (شعرا/214)
وقف برکت است. حدیث داریم بعضی جاها افرادی یک گناهی می‌کنند، این را از کامپیوتر پیدا کنید. «نزع‏ الله‏ منه البرکة و لم ینفعه بشی‏ء» (کافی/ج2/ص147) پول دارد و سواد هم دارد اما هیچکس از آن استفاده نمی‌کند. گاهی یک رادیوی کوچک 12 موج را می‌گیرد. گاهی رادیو اندازه بشکه است و موج تهران را هم نمی‌گیرد. داشتن ارزش نیست. نگو من چه دارم، بگو چقدر خیر داری. چقدر وجدان دارند آنهایی که روزی چند ساعت با غیر خدا حرف می‌زنند. با مشتری، با شاگرد، با استاد، با دانشجو، با همسر، با بچه، روزی چند ساعت حرف می‌زند اما دو دقیقه با خالق حرف نمی‌زند. اینها چه احساسی دارند؟ آدم دلش می‌خواهد بداند اینها وجدانشان چیست؟ چند ساعت با کسانی حرف می‌زنند که از ترس پشه در پشه‌بند می‌روند و انسان‌های ضعیف. ولی با خالق خودش دو دقیقه نماز نمی‌خواند. وجدان اینها چیست؟ اگر می‌شد آدم وجدان اینها را... مثل اینکه یک کسی با همه‌ی زن‌ها و مردها تماس دارد اما پنج دقیقه با مادرش نمی‌نشیند. برای این چه قضاوتی دارید؟ حدیث داریم بعضی افراد گناهی می‌کنند، خدا اولین سیلی که به این افراد می‌زند مزه‌ی نماز را از اینها می‌گیرد. از نماز بدش می‌آید. لذا نماز هم که خواند می‌گوید: السلام علیکم و رحمة و برکاته و می‌دود! بابا تو الآن چهل دقیقه تخمه کدو شکستی. دو دقیقه هم نماز بخوان. نماز برای او به اندازه تخمه کدو هم ارزش ندارد. اینها نفرین شده‌ها هستند. تعارف هم نداریم. ما باید درها را باز کنیم.
یکوقتی یک مؤسساتی بودند که پول دولت را هم می‌گرفتند، یک سی‌دی که تولید می‌کردند، قفل می‌کردند. من دو سه بار تذکر دادم و گفتم: سی دی‌ سکس را مجانی در اختیار دختر و پسر ما می‌گذارند. شما قال الصادق تولید کردی، قفل کردی. می‌گویی: بر پدر و مادر کسی که قفل را بشکند لعنت. بابا او از آن طرف دنیا دختر و پسر لختش را برای بچه شما صادر می‌کند، آنوقت تو قال‌الصادق را قف کردی؟ چه حیا و رویی داری؟ چه وجدانی داری؟ گاهی وقت‌ها من به فقه هم کار ندارم. فقه و مسایل فقهی را باید از فقها پرسید. من خودم مرجع تقلید دارم و گاهی که شک دارم از او می‌پرسم. ولی وجدان هم چیز خوبی است. بنشینیم فکر کنیم چه می‌کنیم.
خدا نوه‌ای به ما داد، یکی از بستگان گفت: من می‌خواهم برای نوه‌ی تو یک فرش بیاورم. آن زمان عمره هم ده هزار تومان بود. فرش هم ده هزار تومان بود. به نظر شما فیش عمره به نوه‌ات هدیه بدهم یا یک سجاده؟ گفتم: سؤال را اینطور طرح کن. می‌خواهم یک فرشی بدهم که پشم است، می‌خواهم عمره‌ای بدهم که زیارت پیغمبر است. هدیه‌ی شما پشم باشد یا پیغمبر؟ گفت: آقای قرائتی جوابم را گرفتم. گاهی وقت‌ها اینقدر مخ ما پایین می‌آید که شک می‌کنیم پشم یا پیغمبر؟ تخمه کدو یا نماز؟ «فَأَیْنَ تَذْهَبُون‏» (تکویر/26) کجا می‌رویم؟
تفسیر و نهج‌البلاغه نمی‌خوانیم، صبح تا شب روزنامه می‌خوانیم. خیلی از روزنامه‌ها هم که یا صفحه‌ی آخرش صفحه‌ی اول را تکذیب می‌کند. یا شماره بعد جبران می‌کند. نمی‌گویم روزنامه نخوانید. ولی می‌خواهم بدانم سهم قرآن در دانشگاه چقدر است؟ در منبر سهم قرآن چقدر است؟ بنده که سی دقیقه منبر می‌روم، چقدر قرآن است، چقدر شعر و خواب و تاریخ و قصه است؟ شما هر منبری را که بالای منبر می‌رود ساعت بزنید، سی دقیقه بالای منبر است. کد بزنید. چقدر خواب نقل کرد؟ خیلی از خواب‌ها دروغ است. تازه اگر رویا، رویای صادقه باشد، حدیث داریم رویای صادقه یک هفتادم وحی است. خوش انصاف کل قرآن وحی است. شما به جای اینکه چیزی بگویی که صد در صد وحی است، یک چیزی می‌گویی که یا دروغ است یا بر فرض اینکه راست باشد یک هفتادم وحی است. بعضی از ما نفرین شدیم. پول هست، مکان هست، زمان هست، وقت است، استاد هست، همه چیز هست برکت نیست. وقف نشانه این است که مال ما برکت دارد.
4- وقف، نشانه دگرخواهی و دوری از خودخواهی
وقف یعنی من از خود محوری خارج شدم و در فضای جامعه محوری قرار می‌گیرم. قرآن یک سری آیه دارد که می‌گوید: پولدارها هنگام مردن ناله می‌کنند. «ما أَغْنى‏ عَنِّی مالِیَه‏» (حاقه/28) چقدر ثروت داشتم هیچ به درد من نخورد. اگر کسی وقف کند لحظه مرگ این آیه را نخواهم خواند. عربی‌هایی که می‌خوانم قرآن است. «ما أَغْنى‏ عَنِّی مالِیَه‏» لحظه مرگ می‌گوید: دارم دست خالی می‌روم. هیچ خیر و اثری از من نیست.
وقف باید برای خدا باشد. بعضی‌ها نزد من می‌آیند و می‌گویند: ما یک چیزی داریم می‌خواهیم وقف کنیم. بعد معلوم می‌شود این با خانمش و بچه‌هایش دعوا دارد گفته: همه اموالم را وقف می‌کنم که هیچ چیز به شما نرسد. اینها برای خدا نیست. اینها مثل کسانی هستند که سینما می‌روند و می‌بینند جا نیست، در خیابان هم باران می‌آید، مسجد می‌روند. این مسجدها ارزش ندارد، چون باران آمده مسجد می‌روند. به یک کسی گفتند: روضه برویم، گفت: من شام خوردم. (خنده حضار) این روضه‌ها فایده ندارد. بخاطر فشار باران به مسجد آمده است. چون با خانم و بچه‌هایش دعوا کرده آمده اموالش را وقف کرده است. وقف باید برای خدا باشد. باید با حفظ حقوق زن و بچه باشد. زن و بچه‌ات تأمین باشند و یک زندگی عادی و محترمانه داشته باشند، باقی‌اش را وقف کنی.   
5- بازگشت به دنیا، خواسته ی همه ی درگذشتگان
آیه قرآن می‌گوید: لحظه‌ای می‌آید که انسان می‌گوید: «یا لَیْتَنی‏ قَدَّمْتُ لِحَیاتی‏» (فجر/24) کاش یک چیزی برای قیامتم ذخیره می‌کردم. اگر کسی وقف کند دیگر این یا لیتنی را نمی‌گوید. اینهایی که می‌خوانم قرآن است. لحظه‌ای برای انسان پیش می‌آید که می‌گوید: «قالَ رَبِّ ارْجِعُون‏» (مؤمنون/99) خدایا مرا برگردان و جان مرا نگیر. یک مدت دیگر به من فرصت بده. عمر مرا تمدید کن. مرا برگردان یک عمل صالح انجام بدهم. می‌گوید: فایده ندارد. کسی که وقف کند، «رَبِّ ارْجِعُون‏» نمی‌گوید. کسی که وقف کند «ما أَغْنى‏ عَنِّی مالِیَه‏» نمی‌گوید. کسی که وقف کند «یا لَیْتَنی‏ قَدَّمْتُ لِحَیاتی‏» نمی‌گوید. وقف یعنی عمرت را طولانی کن. آدمی که از دنیا رفته ولی از اموال موقوفه‌اش استفاده می‌کنند، این یعنی زنده است. چون مردم از مالش استفاده می‌کنند. مرده آن است که نامش به نکویی نبرند!
وقف جبران کمبودهاست. گاهی این واقفین چقدر عاقل هستند. یک کسی وقف کرده گفته: درآمد این موقوفه را به منبری‌هایی بدهید که بخاطر نداشتن صدا کسی اینها را دعوت نمی‌کند. بالاخره من صدا ندارم روضه بخوانم، از جمله خود من، البته حالا خود من شکمم سیر است و نیاز ندارم. خودم هم یک چیزی وقف کردم. حالا جهت ریا می‌گویم چون ریا بعد از عمل طوری نیست. من خودم منطقه رفتم دیدم جمعیت انبوهی مسجد ندارند. منتهی مسجد هم گران می‌شود آهن مسجدش را من دادم. ما که دخترهایمان را شوهر دادیم، من هم می‌توانم ... شریکی شویم. عید قربان برای یک گوسفند اگر پول ندارید، شریک شوید یک گوسفند بکشید. آقا این همه زوار کربلا می‌روند خطر نباشد برای روز اربعین؟ والله خیلی خطر دارد بیست میلیون پیاده کربلا می‌روند. آقا بیایید بیست تومان بدهید، همینطور بیست تومان، بیست تومان جمع کنید، یک گوسفند برای سلامتی زوارهای امام حسین بکشید. آدم می‌تواند... کارهایمان را شریکی کنیم. آقا بیایید با هم شریکی یک مسجد بسازیم. یک حوزه علمیه بسازیم. من گاهی وقت‌ها واقعاً خجالت می‌کشم. ناراحت هستم. اذیت می‌شوم. 500 هزار نفر دانشگاه می‌آیند، هزار نفر می‌آیند حوزه علمیه طلبه شوند، می‌گویند: ظرفیت نداریم. چرا باید در جمهوری اسلامی برای 500 هزار نفر...
دانشگاه قم هفته گذشته برای سخنرانی رفته بودم. فضای دانشگاه قم به اندازه‌ی تمام حوزه‌های علمیه قم است. آنوقت برای 500 دانشجو یا هزار تا و 2000 دانشجو، برای 3000 دانشجو چند هکتار زمین، دولت دانشگاه ساخته است. آنوقت برای 50 هزار طلبه دو هکتار هم نداریم. این کجایش عدالت است. جایی هم خبری نیست. آقای رئیس جمهور، آقای دکتر روحانی می‌گفت: ما یکی دو سال دیگر چند میلیون فوق لیسانس بیکار داریم. خبری نیست. نمی‌گویم دانشگاه نروید. می‌خواهم بگویم خبری نیست.
کسانی که چند تا بچه دارند، یک بچه‌شان را وقف کنند. آقا من هفت تا بچه دارم، یکی وقف امام زمان شود و بیاید طلبه شود. تو را به حضرت عباس حسینیه نسازید. بهترین حسینیه‌های تهران سالی پنج روز درشان باز است. چرا حسینیه‌ای می‌سازید که در سال ده روز درش باز باشد. آنوقت مسجد در جاهایی که شهرک‌هایی داریم جمعیت چندین هزار نفری دارند، مسجد ندارند. خود امام حسین باشد، حسینیه می‌سازد یا مسجد؟ عزاداری امام حسین را در مسجد کنید. شما می‌توانید یک گوشه‌ی مسجد را بگویید: آقا این گوشه مسجد نباشد که آدم‌های عادی هم خواستند بیایند، حالا وضو نداشتند یا مشکل داشتند، همین‌جا مثلاً بگوییم: دو سوم مسجد، با یک کاشی بگوییم این قسمت مسجد، این قسمت هم... روضه را بیایند آنجا بخوانند. کدام عاقل برای یک گونی آرد، یک نانوایی می‌سازد؟ برای پنج روز عزاداری یک حسینیه می‌سازیم. در طول سال هم حسینیه باد درونش می‌رود. ما خوب از مکان‌های مذهبی استفاده نمی‌کنیم.
پریروز یکجایی بودم، دیدم اوقاف یک ساختمانی ساخته، بعد در امامزاده رفتم، حالا اسم نمی‌برم آبروریزی است. دیدم امامزاده اتاقش تنگ است. یعنی خود امامزاده جایش تنگ است. اما منارش تا آخر تاریخ یک نفر نمی‌تواند بالایش برود از بس که بلند است. تا آخر تاریخ یک نفر بالا نمی‌رود. حالا کاری نداریم بگوییم سیرجان بود. (خنده حضار) تا آخر تاریخ یک نفر روی این منار اذان نخواهد گفت. بالا هن هرچه نعره بکشی، پایینی‌ها نمی‌فهمند. همینطور معمار، مهندس، کارشناس، اصلاً ما نمی‌فهمیم دو منار یعنی چه. اصلاً در اسلام منار نداریم. پیغمبر به بلال گفت: روی جدار برو. روی دیوار برو، اذان بگو که همسایه‌ها بفهمند. نه منار نود متری که هرچه داد بزنی همسایه‌ها نمی‌فهمند. فلسفه منار فهمیدن همسایه‌ها بود، نه نفهمیدن مردم! آخر منار نود متری را چه کسی می‌فهمد و چه کسی آن بالا می‌رود و اذان می‌گوید. اصلاً یادمان رفته و قاطی کردیم. مؤمن هستند ولی مشکل عقل داریم. در قرآن یک آیه داریم می‌گوید: دین داری و عقل نداری. آیه‌‌اش این است «یا ایها الذین آمنوا» تو ایمان داری. بعد می‌گوید: این رقمی باش. این رقمی باش. بعد می‌گوید: «إِنْ کُنْتُمْ تَعْقِلُون‏» (آل‌عمران/118) به «یا ایها الذین آمنوا»‌ها می‌گوید. پیداست دین دارند... حساب نمی‌کنیم مثلاً... در دانشگاه هم همینطور است.
دانشکده‌ی حفاری نفت رفتم. همه خانم‌ها چادر مشکی بودند. گفتم: اینها مهندس حفاری نفت هستند؟ هرچه فکر کردم این زن با چادری سیاه می‌خواهد کجا را حفاری کند؟ می‌خواهد چاه نفت دریا را حفاری کند؟ قاطی کردیم. گفت: آقای قرائتی چرا گیر می‌دهی؟ هرچه دلت می‌خواهد می‌گویی؟ ما یک لیسانس می‌خواهیم بگو لیسانس سگ شناسی. ما یک لیسانس می‌خواهیم که فردا به داماد بگوییم: من لیسانس هستم. اصلاً نمی‌داند چه چیزی نیاز دارد و خدا آن را برای چه ساخته است؟ ادا درمی‌آوریم. هرکسی حساب کند چه استعدادی دارد. این خانم اصرار دارد که حتماً کنکور برود. کنکور برو الحمدلله! رفتی رفتی؛ نرفتی یک کار دیگر. در قم زمین دانشگاه چند هکتار تمام حوزه‌های علمیه یک پنجم آنجا شاید نباشند. این انصاف نیست. منکر اینهاست. ما فقط فکل را منکر می‌دانیم. ماتیک، لاک، اینها منکر است. ولی یک مقدار از منکرت همین بی‌عدالتی‌هایی است که می‌کنیم. در خود قم بی‌عدالتی است. در خود اوقاف بی‌عدالتی است. مردم چرا این همه برای اهل‌بیت وقف می‌کنند؟ چرا کسی برای قرآن وقف نکرده است؟ مگر پیغمبر نفرمود: «کتاب الله و عترتی لن یفترقا» قرآن و اهل‌بیت نباید از هم جدا شوند. برای اهل‌بیت کلی وقف است. اهل‌بیت حقشان است. امام حسین همه چیزش را داد، ما هم باید همه چیزمان را برای امام حسین بگوییم. نمی‌گویم از اهل‌بیت کم کنید. می‌گویم: همینطور که کفه‌ی اهل‌بیت سنگین است، چهار نفر را هم... چقدر پول برای قرائت قرآن و چقدر برای نفسیر قرآن می‌دهیم؟ این را خودتان بررسی کنید. اگر مسلم است الحمدلله است. من قاضی نیستم که بخواهم مچ بگیرم. نه اطلاع دارم و نه حق من است. شما باید مقایسه کنید، پولی که دارید چقدر حق تلاوت قرآن شد، صرف قاریان بین‌الملل شد. چقدر خرج مفسرین بین‌الملل کردید؟ اگر هم‌وزن است خوشا به حال شما، اگر هم‌وزن نیست درست کنید.
حضرت امیر به مسؤول زکات می‌گوید: تو که می‌روی زکات می‌گیری شترها را یکسان سوار شوی. نکند روی یک شتر یک ساعت بنشینی و روی یکی دیگر دو ساعت! عدالت حتی در شترها و گاوها، می‌گوید: گاو زکات دارد ولی نکند شیر که می‌دوشی همه شیر را بدوشی و گوساله بدون شیر بماند. یک خرده شیر برای گوساله بگذار. وقتی عدالت در گاو و شتر هست ما نباید عدالت در کارهای دیگرمان باشد.
6- وقف برای رشد علمی کشور
وقف برای کسانی که در تحصیل شکست خوردند. اینقدر آدم داریم که می‌تواند بوعلی سینا شود ولی پدرش پول نداشته است. می‌توانسته یک مرجع تقلید شود، می‌تواند یک حوزه علمیه بسازد. مردم ایران 35 سال است با شما حرف زدم. شما را هم نمی‌شناسم ولی آنچه می‌گویم اشهد بالله خودم داشته باشم انجام می‌دهم. بیایید یک مدرسه علمیه بسازید. بیایید جاهایی که چند هزار نفر هستند و مسجد ندارند، مسجد ساده! من با مسجدهای کاشی‌کاری مخالف هستم. چون کاشی‌ها می‌ریزد. شاه عباس چهارصد سال پیش کاروانسرا ساخته آجرهایش نمی‌ریزد ولی آیت الله العظمی ما مسجد می‌سازد، بعد از دو سال کاشی‌هایش می‌افتد. چون کاشی می‌افتد یک چیزی بگوییم که نیافتد. مسجد آجری بزرگ و محکم، نه بزرگ بزرگ بزرگ! بیایید یک مسجد بسازیم. هر فامیلی یک مسجد بسازد اشکال دارد؟ آقا فامیل قرائتی را جمع کنیم، بگوییم: آقاجان می‌خواهیم یک مسجد بسازیم، چهارصد میلیون خرج دارد. از دم نفری دو میلیون پول یک موتورگازی بگذارید. حدیث داریم اگر  پولت را در راه حق ندهی، این را امام کاظم فرمود. هرکس پولش را در راه حق ندهد، خدا زندگی‌اش را چنان می‌پیچاند، که دو برابر را در راه باطل بدهد. حدیث داریم که کسی که پولش را در نصرت دین خرج نکند خدا طوری زندگی‌اش را تاب می‌دهد که در یاری کفر خرج کند. بیاییم چهار جوان را داماد کنیم. ایجاد اشتغال کنیم. خوابگاه برای دانشجو بسازیم. مدرسه برای طلبه بسازیم. مسجد بسازیم.
وقف ماهی نیست، ماهی‌گیری هم نیست، تور ماهی‌گیری است. یک مثلی است کاشانی‌ها می‌گویند، لابد جای دیگر هم می‌گویند. می‌گویند: هرکسی را دوست نداری ماهی به او بده. می‌خورد و می‌خوابد. هرکسی را دوستش داری ماهی‌گیری یاد او بده که خودش شغل داشته باشد. هرکسی را خیلی دوست داری، توربافی یاد او بده. چون ممکن است تور ماهی‌گیر هم پاره شود. وقف یعنی ماهی نیست. ماهی‌گیری هم نیست، توربافی است. یعنی کار کلیدی است، نقشی در اقتصاد مقاومتی می‌تواند داشته باشد. الآن بنده که برای شما حدیث می‌خوانم بچه کجا هستم؟ بچه کاشان هستم. آب کاشان اخیراً چند سالی است که لوله‌کشی شده است، ولی قبلاً از آب انبارها بود. آب‌انبارها همه وقف بود. کاشان هم کویر است، آب را در آب انبار می‌کنند،  یعنی بنده چند قرن قبل یک کسی آب انبار ساخته، آبی را وقف کرده، آن آبِ آب انبار در آب انبار رفته، بنده کاشان بودم خوردم و درس خواندم. حالا برای جمعیت ایران حدیث می‌خوانم. آن آقایی که آب انبار را وقف کرده، در حدیثی که امشب من برای شما می‌گویم، در ثوابش شریک است. چرا ما خودمان را شریک نمی‌کنیم؟ بیاییم خودمان را میلیاردی کنیم. هرکسی می‌تواند میلیاردی شود. یک مثل بزنم فردی و میلیاردی. در رکوع نماز خم می‌شویم. سبحان الله، سبحان الله، سبحان الله! سمع الله لحمدی، این فردی می‌شود. یعنی خدا ستایش مرا می‌شنود. این می‌شود یک نفر! اما اگر گفتی: سمع الله لمن حمده! این من حمده میلیاردی می‌شود. یعنی خدا حمد همه حمدکنندگان را می‌شنود. چه انسان، چه جنی، چه ملک! سمع الله لحمدی فردی است. سمع الله لمن حمده، میلیاردی شد. ما می‌توانیم میلیاردی کنیم. همین صدقه که می‌دهی برای سلامتی من فردی است. برای دفع بلا از همه‌ی موجودات میلیاردی است. آب می‌خورم، الحمدلله که آب خوردم، گنجشک و گربه هم تشنه می‌شود آب می‌خورد. اما اگر گفتی الحمدلله برای هر تشنه‌ای که سیراب شده، الحمدلله! یک الحمدلله هم بیشتر نمی‌گویی. اما میلیاردی کنیم. بیاییم پولدار و بی‌پول همه از این به بعد خودمان را میلیاردی کنیم. دعا که می‌کنیم بگوییم:پروردگارا کسانی که در این هیأت سینه زدند را ببخش و بیامرز. ای بی‌انصاف بگو: همه را بیامرز. حالا کسانی که در هیأت دیگر سینه زدند.... بعضی از مداح‌ها را آدم ناراحت است. پروردگارا کسانی که در این هیأت سینه زدند، لابد مداحش هم تو هستی. مثل اینکه بگویم: پروردگارا آن اسلامی که حجت‌الاسلامش من هستم را پیروز بفرما. حالا ممکن است اسلامش باشد اما حجت‌الاسلامش نباشد. یعنی چه؟ ما کوچک هستیم. آدم کوچک، کوچک فکر می‌کند. دعاها به ما گفتند: (صدای کوبیدن در...)
7- سازمان اوقاف، حافظ املاک موقوفه
وقف کار را از فرد به جمع بردن است. هیأت امنا حق دارند تغییر بدهند. باسمه تعالی نه! گاهی به افرادی می‌گویند: آقا! مالت را به اوقاف ندهی، می‌گیرد. اوقاف مال کسانی را می‌گیرد که تولیتش فسادی کرده است. مردم می‌روند می‌گویند: این متولی از این درآمد، از این عنوان، از این مُهر سوء استفاده کرده است. اگر متولی سوء استفاده کند و ثابت شود بله، آن هم می‌اندازند و مالش را می‌گیرند. اما تا مادامی که زمینی تولیت داشته باشد، چه خودش، چه نسلش، چه پسرش، ممکن است من یک چیزی را وقف کنم بگویم: تا خودم هستم، خود متولی. بعد هم پسران متولی. تا متولی دسته گل آب ندهد از او نمی‌گیرند. منتهی آن آقایی که اداره اوقاف تولیتش را گرفته هرجا می‌نشیند می‌گوید: آقا، مالت را به اوقاف ندهی، از شما می‌گیرد. دهها هزار موقوفه داریم متولی افرادی هستند. فقط اوقاف ثبت می‌کند. شما بچه‌دار که شدی اداره ثبت برای شما ثبت می‌کند. در چند جا هم ثبت می‌شود که دیگر فردا یک کسی نتواند بخورد. هم در وزارت کشور می‌رود، هم در اوقاف می‌رود. چند جا در کامپیوترها می‌رود که دیگر کسی نتواند قورت بدهد. اموالتان را ثبت بدهید... در وقف با یک عالم ربانی مشورت کنید. گاهی ممکن است چیزی را وقف کنیم که نیاز نباشد یا ضرورت نداشته باشد. بهترین وقف‌ها وقف برای نماز، وقف برای ازدواج، وقف برای تحصیل هست.
بعضی‌ها هم در مغازه‌های وقفی نشستند کرایه کم می‌دهند. من دیشب به رئیس اوقاف جناب آقای محمدی پیشنهاد کردم، یک فلزی و یک سنگ کاشی کاری بنویسید که مثلاً این مغازه وقفی است من اجاره کردم. مغازه روبرو بیست متر است، ماهی پنج میلیون کرایه‌اش است. مال من اوقافی است ماهی پانصد تومان می‌دهم. بنویسید که این مغازه بیست متری ماهی پانصد تومان کرایه بیشتر نمی‌دهد. اگر صاحبخانه ورقه را کند پیداست که خودش هم می‌فهمد خلاف کرده است. آخر نان امام حسین هم دزدی دارد؟ زمینی که برای اهل‌بیت است، شما هم برای امام حسین کم می‌گذاری، مردم فداکاری می‌کنند اربعین میلیونی، بیست میلیونی پای برهنه زیارت می‌روند. آنوقت تو حاج آقا، تاجر، پیرمرد، ریش سفید، در مغازه امام حسین نشستی از امام حسین می‌دزدی. دزدی، دزدی است. چرا مغازه روبرو اینقدر کرایه‌اش است و شما اینجا را کم می‌دهی. چرا اگر شخص باشد، از ترس کلانتری می‌دهی، اما حالا که وقف امام حسین است می‌خوری. نسل کسی که مال مردم را می‌خورد در آینده چه می‌شود؟ یک هجومی باید بیاوریم برای کسانی که در اوقاف نشستند و حق وقف را نمی‌دهند. فقط استیضاح هم بکنید. در مسجد بگویید: بسم الله الرحمن الرحیم، توجه کنید! مغازه‌ای که جناب آقای قرائتی در کاشان دارد، 35 متر است. کرایه‌اش اینقدر است. حال آنکه مغازه روبرویش اینقدر است و کرایه‌اش اینقدر است. چون این مغازه برای این است بگویید آقا. زور خوب است و ظلم بد است. ما باید زور داشته باشیم. از حق امام حسین دفاع کنیم. از حق بیت المال دفاع کنیم. آقا من پدر در پدرم اینجا بودند. پدر در پدرت در آن زمان کرایه داده، الآن این زمان کرایه‌اش نیست. سال به سال باید کرایه‌ها عوض شود. شما حق نداری بگویی من سی سال است اینجا هستم و برایش کم بگذاری.
حرف آخر من است... من چون با کسی رودروایسی ندارم. من طوری حرف می‌زنم که اگر دو ساعت دیگر سکته کردم رو سفید باشم. بسم الله الرحمن الرحیم، تمام کسانی که در مغازه‌های اوقاف نشستند، همسایه‌هایی که می‌دانند زمین وقفی است و ایشان کم کرایه می‌دهد، همه باید نهی از منکر کنند. منکر فقط بی‌حجابی نیست. این حاج آقا هم منکر انجام می‌دهد و مال امام حسین را می‌دزدد. موج بیاندازید تا همه فرار کنند. امام رضا فرمود: ظهر که می‌شود چنان نماز بروید که آن کسی که دکانش باز است خجالت بکشد. ما گاهی وقت‌ها باید زور داشته باشیم. البته بعد از چند تذکر، مردم ما نیاز به زور ندارند. با تذکر در راه می‌آیند. ولی آنهایی که در راه هستند هم باید دیگران را در راه بیاورند. شما که کرایه می‌دهید، شما که متدین هستید. به رفیقت، به پسرعمو و پسرخاله‌ات بگو: آقاجون! این مغازه شما وجداناً کرایه‌اش چقدر است. چرا حالا که برای امام حسین است کم می‌دهید. چرا کم می‌گذاری، کم فروشی با امام حسین برای چه؟ این لقمه حرام در نسلت چه خواهد کرد؟
خدایا کسانی که در طول تاریخ وقف کردند به نفع اسلام و مسلمین، همه را با خدیجه و امیرالمؤمنین محشور بفرما. کسانی که الآن وضع مالی‌شان خوب است و می‌توانند یک گره باز کنند، خدایا پایشان دم مرگ است، پیر شدند ولی مال دارند، اینها را سخاوت و توفیق وقف مرحمت بفرما. آنهایی که وقف را می‌خورند اگر قابل هستند هدایت کن. آنهایی که وقف را می‌خورند، و دلشان و گوششان بدهکار نیست، خدایا به آبروی مظلومیت امام حسین، به امام حسین ظلم کردند، این هم به امام حسین ظلم می‌کند. او به خود امام حسین سنگ زد و سیلی زد، این به اموال امام حسین سیلی می‌زند. فرق نمی‌کنیم. ما کربلا باشیم یزیدی هستیم. شوخی نداریم! من از طرف اوقاف مأمور نیستم و کسی به من نگفته که این حرف‌ها را بزنم. من هیچ رابطه‌ای با اوقاف ندارم. هرچه گفتم از خودم گفتم و ترسیدم اگر نگویم، در قیامت به من بگویند: تو دوربین داشتی چرا نگفتی؟ افرادی که می‌دانند همسایه‌شان کرایه اوقاف را نمی‌دهد فریاد بزنند و در منگنه و فشار قرار بدهند و با زور از او بگیرند.

«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد