درسهایی از قرآن

درسهایی از قرآن

پاسخ مسابقه درسهایی از قرآن
درسهایی از قرآن

درسهایی از قرآن

پاسخ مسابقه درسهایی از قرآن

امام سجاد(علیه السلام) و صحیفه سجادیه

امام سجاد(علیه السلام) و صحیفه سجادیه

تاریخ پخش: 15/۰۸/93
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
بحث را دوازدهم محرم که شهادت امام سجاد(ع) هست، یعنی در سال های بعد، نه یعنی اینکه روز عاشورا امام حسین شهید شد، بعد از دو روزش امام سجاد. سال های بعد، دوازدهم محرم. راجع به امام سجاد(ع) یک چند دقیقه ای، بیست و هفت و هشت دقیقه ای که داریم می خواهیم صحبت کنیم. عرض کنم که... امام سجاد(ع) در یک شرایط خفقانی بود. امام حسین(ع) را شهید کردند. خود امام سجاد(ع) اسیر شد. سخنرانی ممنوع! کلاس درس ممنوع! نماز جمعه ممنوع! چاپخانه نیست! بوق نیست! رادیو و تلویزیون نیست! یک حدیثی من دیروز دیدم منقلب شدم.
1- مظلومیت امامان در میان مردم
امام سجاد(ع) یک روز فرمود در مکه و مدینه بیست نفر نیستند که من را دوست داشته باشند. خیلی مظلومیت است. یک مرتبه مردم برگشتند. در غدیر خم ده ها هزار نفر دیدند که پیغمبر(ص) فرمود: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» اما بعد از غدیر خم، بعد از هفتاد روز از آن که تقریباً پیغمبر از دنیا رفت، حدوداً هفتاد روز، بعد از هفتاد روز پیغمبر از دنیا رفت، علی بن ابی طالب را کشاندند به مسجد! دیروز دیدم حدیث می گوید که «مدوا یده» جمعیت ریختند و دست علی را کشاندند. که بیعت کن! «بایع، بایع» بیعت کن با خلیفه اول! «و قبض یده» حضرت امیر مرتب دستش را پیش می کشید و آن ها دستش را کشاندند. یک مرتبه همه مسجد شعار دادند، «و صیح فی المسجد» «و صیح» یعنی صیحه! در مسجد صیحه ای بلند شد. «بایع، بایع» بیعت، بیعت! یک چنین شرایطی برای حضرت علی(ع) بود. بیست و پنج سال خانه نشینی، چهار سال و خورده ای هم که حکومت در دستش بود، جنگ های مختلف، مشکلات مختلف، امام حسن آن رقم، امام حسین این رقم، امام سجاد... این جمله از امام سجاد(ع) است. در مکه و مدینه بیست نفر ما طرفدار نداشتیم.
2- بهره گیری از شیوه دعا برای بیان معارف دینی
حالا ببینید چطور باید این مکتب تشیع را حفظ کند. چند تا راه هست. یکی اینکه حرف هایش را دعا می زد. مثلاً می دید مردم به خلیفه و کسانی که مدعی اسلام هستند، کار به جایی رسید که یک روز یکی از خلفای بنی امیه مست بود. در فیلم هم نشان دادند. نماز صبح را سه رکعت خواند. به او گفتند: سه رکعت خواندی! گفت: امروز من حالم خوب است، بخواهید بیش تر هم بخوانم، می خوانم. یعنی امام جماعت مست از دودمان بنی امیه!


ادامه مطلب امام سجاد(علیه السلام) و صحیفه سجادیه

برچسب‌ها:متن, درس هایی از قرآن,درسهایی از قرآن, نظارت در قرآن,درسهایی از قران,درسهایی ازقرآن,درسهایی از قرآن,درسهای ازقرآن,درس هایی ازقرآن,جواب درس هایی ازقرآن,جواب سوال های درسهایی از قران,جواب مسابقه درسهایی ازقرآن,قیام امام حسین علیه السلام برا,متن درس هایی از قرآن,متن درس هایی ازقرآن,متن درسهایی ازقرآن,متن درسهایی از قرآن, موضوع نظارت,متن مسابقه درس هایی ازقرآن,متن مسابقه درس هایی از قرآن,متن درسهایی از قرآن,متن مسابقه درسهایی از قرآن

قیام امام حسین علیه السلام برای امر به معروف


  قیام امام حسین علیه السلام برای امر به معروف

تاریخ پخش: 08/08/93
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
هفته‌ی اول محرم به نام هفته امر به معروف گذاشته شده است. امر به معروف امر به خوبی‌هاست. نهی از منکر یعنی نهی از بدی‌ها. وظیفه‌ای است که قرآن می‌گوید: حتی بچه‌ها هم باید امر به معروف کنند. اگر بچه‌ای خلافی را دید می‌تواند نهی از منکر کند.
1- امر به معروف، وظیفه ای همگانی
پدری سیگاری بود، یک شعری بچه‌اش علیه سیگار و ضد سیگار یاد گرفته بود. تا پدرش می‌رفت سیگار بکشد، برای پدرش این شعر را می‌خواند. پدرش عصبانی شد گفت: می‌روم در مستراح می‌‌کشم. در مستراح رفت، بچه پشت در مستراح رفت باز این شعر را خواند. بالاخره پدر عصبانی شد، سیگارش را خاموش کرد دیگر نکشید. قرآن بخوانم. لقمان می‌گوید: بچه جان، نگو من بچه هستم. «یا بُنَیّ» پسر کوچولو! «أَقِمِ الصَّلاةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ» (لقمان/17) اکر یکوقتی گفتند: اسلام راجع به آزادی چه می‌گوید؟ بگو: اسلام در آزادی طوری است که دختر که نه ساله شد به تکلیف می‌رسد. یعنی واجبات را باید انجام بدهد، یکی از واجبات امر به معروف است. اگر بالاترین شخصیت مثل رئیس جمهور گرفتار خلافی شد، یک دختر نه ساله در قانون اسلام اجازه دارد به رئیس جمهور نهی از منکر کند. این علامت آزادی است. امر به معروف یعنی محیط آزاد است. امر به معروف یعنی بنزین می‌سوزد، نگو به ما چه؟ اگر کسی راه می‌رود و خلاف می‌بیند یا با زبان، یا با قدرت و بازو، یا با عبوس کردن، حداقل عبوس کنیم. گناه دیدی عبوس کن. اگر کسی با هیچ رقمی با منکر برخورد نکرد، حدیث می‌گوید: این مرده است. فقط باد در ریه‌اش می‌رود. و لذا « فَهُوَ مَیِّتٌ بَیْنَ‏ الْأَحْیَاء» (تهذیب الاحکام/ج6/ص181) میت به معنی مرده است. «بین الاحیاء» یعنی بین زنده‌ها! ما دو مرده داریم.
خدا مرحوم پرورش را رحمت کند. می‌فرمود: ما دو رقم مرده داریم. مرده افقی، قبرستان. مرده عمودی، آدم‌های بی‌خاصیتی که در خیابان راه می‌روند. مرده افقی و عمودی داریم. این جمله هم می‌تواند از این حدیث برداشته شود. حالا چرا هفته اول محرم را هفته امر به معروف گفتند، چون امام حسین فرمود: کربلا می‌روم تا امر به معروف کنم. «انی ارید عن آمر بالمعروف»
 
ادامه مطلب ...

آثار و برکات عزاداری



 آثار و برکات عزاداری

تاریخ پخش: 01/08/93
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
عزیزانی که پای تلویزیون هستند زمان پخش دو شب مانده به محرم است. یک بحثی برای محرم داریم اهمیت عزاداری، برکات عزاداری، آفات و نقاط ضعف عزاداری. اول که جواب وهابی‌ها را باید بدهیم این است که آنها عزاداری را بدعت می‌دانند. می‌گویند: عزاداری نداریم. باسمه تعالی! داریم، شما سواد ندارید. کدام آیه برای عزاداری است.
1- گرامیداشت یاد مظلوم در قرآن
خدا اول روضه خوان است. برای دخترهای مشرک روضه خوانده است. چون در زمان جاهلیت مشرکین دخترانشان را زنده به گور می‌کردند. آیه با یک ریتم ویژه نازل شد. ریتم «إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَت‏» (تکویر/۱) از ریتم‌های ویژه است. «إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَ‌تْ، وَإِذَا النُّجُومُ انکَدَرَ‌تْ، وَإِذَا الْجِبَالُ سُیِّرَ‌تْ، وَإِذَا الْعِشَارُ‌ عُطِّلَتْ» (تکویر/۱-۴) اصلاً ریتم دارد. ریتم استثنایی دارد که طرف خوب تشنه شود. مثل اینکه کسی وارد می‌شود بگویی: اگر فردا آمدم، اگر فردا چنین شد. اگر فردا... اگر فردا... می‌گویم: خوب بگو. باقی‌اش را بگو. اگر شد چه؟ اگر چنین شد، اگر چنین شد، اگر... اگر... بعد روضه می‌خواند. می‌گوید: «وَإِذَا الْمَوْءُودَةُ سُئِلَتْ، بِأَیِّ ذَنبٍ قُتِلَتْ» (تکویر/۸ و۹) این دختر چه گناهی کرده که او را کشتی؟ مسلمان‌ها که دختر در گور نمی‌کردند. مشرکین دختر را در گور می‌کردند. ولی خدا برای دختر مشرک روضه خوانده است. ولو مشرک است اما مظلوم است. یعنی باید جامعه به نفع مظلوم نعره بکشند. این عقب نشینی اسرائیل در ماجرای غزه به خاطر این است که از شرق و غرب دنیا آمدند کودک کشی اسرائیل را مطرح کردند. اسرائیل دید عجب از در و دیوار علیه این کار او جوشید و عقب نشینی کرد. درست است غزه مقاومت کرد، اما فشارهای دنیا هم رویش بود.
آقایان وهابی شما می‌گویید: در قرآن عزاداری نداریم. خداوند در سوره «إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَت‏» برای دختر مظلوم ولو مشرک هم هست، می‌گوید: «بِأَیِّ ذَنبٍ قُتِلَتْ». بهترین آیه است و دلیل بر این است که انسان باید مظلومیت‌ها را فریاد بکشد. این برای مشرکین.

اما برای مؤمنین، قرآن در هفت آیه از سوره تکویر «اذا» می‌گوید. بعد از این سوره‌ای به نام سوره‌ی بروج است. در سوره‌ی بروج خداوند برای مؤمنین می‌گوید: «وَ السَّماءِ ذاتِ الْبُرُوج‏» (بروج/۱) قسم به آسمان با ستاره‌ها. «وَ الْیَوْمِ الْمَوْعُود» (بروج/۲) قسم به روز میعادگاه و قیامت. «وَ شاهِدٍ وَ مَشْهُود» (بروج/۳) بعد که قسم می‌خورد می‌گوید: «قُتِلَ أَصْحابُ الْأُخْدُود» (بروج/۴) اخدود به معنی دره است. مرگ بر اصحاب دره. اصحاب دره چه کسی بودند؟ یک دره پر از آتش درست کردند. مؤمنین را در آتش می‌انداختند. می‌نشستند و سوخته شدن مؤمنین را با چشم تماشا می‌کردند. اینها مظلوم بودند. به جرم ایمان در آتش سوختند. خدا می‌گوید: «قُتِلَ أَصْحابُ الْأُخْدُود» مرگ بر اصحاب اخدود. «النَّارِ ذاتِ الْوَقُود» (بروج/۵) یک آتش شعله‌ور راه انداختند، «إِذْ هُمْ عَلَیْها قُعُود» (بروج/۶) سر دره نشستند، «وَ هُمْ عَلى‏ ما یَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنینَ شُهُود» (بروج/۷) شاهد سوختن مؤمنین بودند. چه گناهی کردند؟ «وَ ما نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلاَّ أَنْ یُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزیزِ الْحَمید» (بروج/۸) گناه اینها این بود که ایمان آوردند. پس خداوند هم برای مشرک و هم برای مؤمن چون مظلوم است، مظلوم یابی ارزش است و ما کار به شیعه و سنی نداریم. شیعه استدلال خودش را دارد. سنی هم راه خودش را می‌رود. اما هرکس مظلوم شد، باید به نفع مظلوم فریادزد. امیرالمؤمنین فرمود: «کُونَا لِلظَّالِمِ‏ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْنا» (نهج‌البلاغه/ص۴۲۱) به نفع مظلوم باشید. نمی‌گوید: «کُونَا لِلظَّالِمِ‏ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ المؤمن عَوْنا».


ادامه مطلب ...

متن درسهایی از قرآن موضوع نظارت در قرآن(2)


نظارت در قرآن(2)
تاریخ پخش: 24/07/93
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
موضوع بحث ما نظارت است. یک جلسه صحبت کردیم. این جلسه دوم است که انشاءالله می‌خواهیم نکاتی را راجع به نظارت بگوییم. نظارت قوی علامت اقتدار نظام است. کشوری که مقتدر است نظارتش هم قوی است. اگر نظارت نباشد هرکس هر کاری کند، کسی به کسی نیست.
زمان جنگ شب‌ها لامپ‌ها را خاموش می‌کردند که هواپیمای دشمن منطقه را شناسایی نکند. تاریکی بود. من داشتم می‌رفتم به یک نفر رسیدم او را می‌شناختم، دیدم در تاریکی صدای خروس درمی‌آورد. گفتم: چرا صدای خروس درمی‌آوری؟ گفت: تاریکیه کی به کیه! اگر نظارت نباشد، هرکسی هرکاری بخواهد می‌کند. نظارت نشانه اقتدار است. برای حفظ قانون لازم است. عامل تقوا است. جلوگیری از خلاف شرع، خلاف قانون و هرج و مرج است. وسیله نظم است. مانع هرج و مرج است. عامل پیشگیری است.
1- نظارت، حافظ قانون و ضابطه
نظارت مانع اجتهاد در مقابل نصّ است. بعضی‌ها با اینکه قانون می‌گوید: باید این پول خرج این شود. به سلیقه خودش برمی‌دارد خرج یک کار دیگر می‌کند. اجتهاد در مقابل نصّ! بالاخره آن پولی که تعیین کرده خرج این کار شود، ممکن است من اشتباه باشم، نمی‌گوییم که همه مصوبات حق است، ولی بالاخره اگر هم عصمت در کار نیست، اینهایی که قانون تصویب می‌کنند معصوم نیستند. ولی حرفشان حجت است. برای شورای نگهبان حجت است. مثل دکترها! دکترها معصوم نیستند. ممکن است یک قرص اشتباه هم بدهند. ولی حرف دکتر حجت است. حتی مراجع تقلید هم که مریض می‌شوند و دکتر می‌روند هرچه گفت، گوش می‌دهند. دکتر عصمت ندارد ولی حجت دارد. این پول باید اینجا خرج شود. آقا من تشخیص دادم باید اینجا خرج شود. شما بی‌خود تشخیص دادی! حرف شما حجت نیست. اگر یک دکتری حتی قرص اشتباهی به من داد، خوردم و مردم روز قیامت رو سفید هستم. چون حرف حجت داشتم. اما اگر به سلیقه خودم یک کاری را بکنم، ولو درست باشد، ممکن است کسی بگوید: این قرص را بخور، خوب می‌شوی. خورد و خوب هم شد. اما در عین حال مردم می‌گویند: به حرف چه کسی گوش دادی؟ به چه دلیل این قرص را خوردی؟ ما باید قانون را حفظ کنیم. قالب نباید به هم بخورد.
اگر خانمی به دلیلی نمی‌تواند نماز بخواند، نماز در ماه چند روز بر او واجب نیست. می‌گوید: درست است ولی برای اینکه قانون نشکند، وقت نماز بنشین، سبحان الله والحمدلله بگو. عید قربان حاجیانی که سفر اول مکه می‌روند باید سرشان را بتراشند. حالا اگر یک حاجی کچل بود، می‌گویند: یک تیغ بردارید به سر کچلش بمالید. یعنی قالب را حفظ کنید. بچه ختنه کرده به دنیا آمد. باز می‌گویند: تیغی بردارید و همانجا بکشید، که قالب حفظ شود. قانون باید حفظ شود. این حفاظت با نظارت و تذکر و اینها است.


ادامه مطلب ...

خطر بازگشت امت به جاهلیت


خطر بازگشت امت به جاهلیت
تاریخ پخش: 17/07/93
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
بحث شبی پخش می شود که شب تولد امام هادی(ع) است. نیمه ماه ذی الحجه! بعد از عید قربان، سال سی و چهارم درسهایی از قرآن و مسابقات بیست و سومین سالگردش است. این کار که خوب درآمده است، چون من دستم در کار نبوده است. چون اگر دست من بود، معلوم نبود انقدر خوب باشد. یک فرهنگی با فضیلتی در کلاسش از بحث های ما سؤال طرح کرد، بعد این را توسعه داد، از کلاس به مدرسه، از مدرسه به منطقه، از منطقه به تهران و از تهران به همه ی ایران، الان دو سه میلیون علی التناوب ما بیننده داریم. که چون می خواهد سؤالات را جواب بدهد، دل می دهد، وقتی دل می دهد، زیاد یاد می گیرد. من چند هزار ساعت در ماشین نشسته ام، چون دل نداده ام، هنوز رانندگی بلد نیستم. اگر سی ساعت دل می دادم راننده شده بودم. این نگاهی که آدم دل بدهد، خیلی چیز یاد می گیرد. کار بسیار با برکتی است و من از همه شماها و موسس این کار و از آموزش و پرورش و صدا و سیما، برادران عزیزی که در دفتر ترویج طراح و مجری و مبلغ این کار بوده اند، تشکر می کنم، خوب من هیچ نقشی در این زمینه ندارم و فقط بحث های خودم را اجرا می کنم، منتها این ها آمده اند، از این پوست پرتقال مرباهای مختلف درست کردند. البته پوست پرتقال نیست، چون حرف های من از قرآن است، هر چه از من است، پوست پرتقال است. بحث امروز چیست؟ چون در آستانه عید غدیر است من یک بحث مهمی را می خواهم بگویم که تا به حال نشنیده اید، بیست دقیقه گوش بدهید، خیلی مطلب گیرتان می آید. اگر کسی از شما سؤال کرد، یعنی چنین دل بدهید که بتوانید نقل کنید. چنین دل بدهید که بتوانید نقل کنید. چطور حدود صد هزار نفر همه در غدیر خم یکباره عوض شدند؟ من نمی توانم... یک کسی آمد و گفت من نمی توانم قبول کنم غدیر خمی باشد، ده ها هزار نفر بشنوند «من کنت مولاه فعلی مولاه» یکباره بعد از دو ماه همه چیز عوض شود. سؤال این است. من سؤال را می نویسم روی آن فکر کنید. آن وقت جوابش را از قرآن می گویم.
بسم الله الرحمن الرحیم. چگونه ده ها هزار نفر برگشتند؟!!
1- فراموش کردن غدیر پس از رحلت پیامبر
اگر کسی گفت یک بچه شیعه باید جوابش را بلد باشد.
جوابش را از قرآن بگوییم. بالاخره درسهایی از قرآن است دیگر و من هم معلم قرآن می خواهم باشم. اول حساب کنیم که پسر پیغمبر باید خوب باشد، یا غیر پسر پیغمبر؟ کدام ها لازم تر است خوب باشند؟ همه باید خوب باشند، منتهی بین پسر پیغمبر و دیگران، کدام ها اولویت دارند که باید حتماً این ها خوب باشند؟ پسر پیغمبر!
پسران پیغمبر در ماجرای یوسف! پسران پیغمبر یوسف را در چاه انداختند. وقتی پسر پیغمبر بیاید و بگوید که یوسف را باید حذفش کنیم. از جلوی چشم بابا باید حذفش کنیم. یا او را بکشیم، یا در چاه بیاندازیم. وقتی پسر پیغمبر این کار را می کند، خوب در غدیر خم که پسر پیغمبر نبودند. این یک مورد.
دوم! دوم اینکه اگر کسی باید قدردانی کند، برادر مهم تر است که قدردانی کند یا غریبه ها؟ برادر در اولویت است. برادران یوسف برادر بودند گفتند یوسف نباشد. در غدیر خم برادر حضرت علی نبودند. اگر در قرآن دیدیم که برادر برادر را حذف می کند، پس راه باز می شود که آن هایی هم که برادر نیستند، علی را بگویند: حذف!

سوم! از یوسف ذره ای لطمه ندیده بودند، آخر یوسف کاری به برادرها نداشت. با اینکه هیچ لطمه ای ندیده بودند، گفتند: حذفش کنیم. از حضرت علی(ع) در جبهه ها لطمه دیده بودند. «احقاداً بدریةً و خیبریةً و حنینیةً» حضرت علی(ع) در جبهه پدران مشرک این ها را کشته بود.

ادامه مطلب ...