درسهایی از قرآن

درسهایی از قرآن

پاسخ مسابقه درسهایی از قرآن
درسهایی از قرآن

درسهایی از قرآن

پاسخ مسابقه درسهایی از قرآن

ویژگی‌های انقلاب اسلامی ایران 15/11/94

ویژگی‌های انقلاب اسلامی ایران
تاریخ پخش: 15/11/94
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
بیننده‌های عزیز بحث را زمانی پای تلویزیون می‌بینند که پانزده بهمن است، در دهه‌ی فجر هستیم. من هم دیروز فکر کردم که چه بگویم؟ چون سی و چهار و پنج سال است که به مناسبت دهه‌ی فجر یک صحبت‌هایی کرده‌ایم. به ذهنم آمد، ویژگی‌های انقلاب‌های ما با همه‌ی انقلاب‌های دنیا چیست؟ یک بحث فشرده قرآنی و بدون تعصب! ما قبول داریم که در نظام ما ضعف‌ها و عیب‌ها و نقص‌ها و آسیب‌های اجتماعی و یک عیب‌هایی هم داریم ولی باید کنار هم بگذاریم و بسنجیم.
ویژگی‌های انقلاب ما! بسم الله الرحمن الرحیم. امتیازات انقلاب ایران بر همه‌ی انقلاب‌ها!‌
1- انقلاب اسلامی با رهبریت مرجع تقلید و هدف الهی
1- رهبر مرجع تقلید است. این مهم است. مرجع تقلید چه کسی است؟ می‌گوییم باید سعی کنیم اعلم باشد. یا اگر یقین نداریم که بگوییم والله و بالله اعلم است، جزء کسانی باشد که در ردیف اعلم‌ها باشد. یعنی باسوادترین باشد. هر کسی هم مرجع تقلید نمی‌شود. مرجع تقلید چند شرط دارد. باسوادترین، باتقواترین، بی‌هوس‌ترین، خوش‌سابقه‌ترین، ترین، ترین، ترین... رهبری‌اش اینطور نیست که یک حزبی، یک قبیله‌ای، یک نژادی و یک کودتایی باشد. رهبرش مرجعی است که فقیه، عادل و بی‌هوس است. این امتیاز اول است.
2- هدف فقط خداست. خیلی هدف به کارها ارزش می‌دهد. چاقوکش و جراح هر دو شکم پاره می‌کنند. هم چاقوکش شکم پاره می‌کند و هم جراح، ولی هدف‌هایشان فرق می‌کند. چاقوکش می‌خواهد بکشد و جراح می‌خواهد عمل جراحی انجام دهد. نقل شد که یکی از همسایه‌های حضرت امام روضه داشت، می‌آمد از کوچه که برود، می‌دید که این خانه روضه است، ولی رد می‌شد و به خانه‌ی خودش می‌رفت. یک نفر به ایشان گفت آقا این همسایه‌ی شما است، روضه می‌خواند، وقتی هم شما رد می‌شوید، توقعش این است که شما یک سری به روضه‌اش بزنید. گفت: نمی‌روم به خاطر همین توقعش است. می‌خواهم برای خدا بروم. نه به خاطر اینکه این دم در خانه ایستاده است و نگاه می‌کند. چون دم در خانه ایستاده است و نگاه می‌کند، من به خاطر نگاه او نمی‌خوام در رودربایستی گیر کنم. می‌خواهم برای خدا بروم. این خیلی مهم است.
یک قصه بگویم. حضرت امیر(علیه‌السلام) مهمان بود. آمد منزل و یک چیزی خورد و رفت. فاطمه زهرا(سلام‌الله‌علیها) به او گفت: شما امشب مهمان هستید، چرا غذا می‌خورید؟ گفت: گرسنه هستم. نگرانم که به خاطر سور به مهمانی بروم. برای شام بروم. برای شام نمی‌خواهم بروم. می‌آیم یک چیزی می‌خورم که اگر می‌روم، چون یک مؤمن من را دعوت کرده است، به خاطر دعوت مؤمن می‌روم. نه به خاطر شام. آخر به کسی گفتند: ‌برویم روضه، گفتم: من شام خورده‌ام. این پیداست به خاطر شام روضه می‌رود. هدف فقط خدا باشد.
2- کار برای خدا با واسطه‌های الهی
البته حالا وقتی هم که می‌گوییم: فقط خدا! واسطه‌های خدایی هم اشکالی ندارد. آخر ما یک مشکلی با وهابی‌ها داریم. وهابی‌هایی که آن عالم بزرگوار را کشتند. بد نیست که پوکی وهابیت را در یک دقیقه بگویم. وهابی‌ها می‌گویند: جز خدا به سراغ هر کس بروی شرک است. فقط خدا! وقتی می‌گوییم: فقط خدا یعنی چه؟ ‌یعنی اگر شما بگویی: یا محمد! شرک است. باید بگویی: یاالله! بگویی: یا علی! شرک است. فقط باید بگویی: یاالله! فقط بگو: یاالله! بگویی: یا محمد! یا علی! یا فاطمه! یا حسن!‌ یا حسین!‌ یا مهدی! همه شرک است. این حرف وهابی‌ها است. حالا ببینید چقدر پوک است. قرآن در نماز می‌گوید: فقط کمک از تو! آیه‌اش چیست؟ می‌گوید: «وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ» (فاتحه/5) «إِیَّاکَ» یعنی فقط! می‌گوییم: آهای وهابی، تو که می‌گویی: فقط خدا! در نماز هم می‌گوییم: فقط از خدا کمک می‌خواهیم. «وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ» پس چرا خدایی که می‌گوید: فقط از تو، فقط از تو، فقط از تو، بعد می‌گوید: «اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ» (بقره/153) یعنی از صبر و نماز هم کمک بگیرید. مگر نمی‌گویید: فقط خدا! در قرآن هم می‌گوید: فقط از خدا! «وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ» یعنی فقط از خدا کمک می‌خواهیم. پس چرا در آیه‌ی دیگر می‌گوید: از صبر و صلاة هم استعانت بجویید؟ پس مانعی ندارد که ما هم توحید را قبول داریم. فقط خدا را قبول داریم. هم واسطه‌های الهی را قبول داریم. نه بت! بت جماد است مجسمه است. واسطه‌هایی که خدا اجازه داده است.
یک چیز دیگر هم برای «فقط خدا» بگویم. در قرآن می‌فرماید: این پرنده را فقط خدا حفظ کرده است. «مَا یُمْسِکُهُنَّ إِلَّا اللَّـهُ» (نحل/79) یا «مَا یُمْسِکُهُنَّ إِلَّا الرَّحْمَـٰنُ» (ملک/19) آیه‌ی دیگر است. «إِلَّا اللَّـهُ» یعنی فقط خدا! فقط خدا این پرنده را در هوا نگه داشته است. فقط رحمان این پرنده را نگه داشته است. پس چرا در آیه‌ی دیگر می‌فرماید: «یَطِیرُ» این پرنده‌ای که در هوا ایستاده است. «یَطِیرُ بِجَنَاحَیْهِ» (انعام/38) با بال‌هایش ایستاده است. بال دارد که ایستاده است. یعنی درست است که قرآن می‌گوید: فقط خدا! فقط خدا! اما در جای دیگر می‌گوید: اما همین خدا کاری را هم که انجام می‌دهد، توسط دو بال انجام می‌دهد. مانعی ندارد که ما بگوییم: فقط خدا! اما متوسل به اولیای خدا هم بشویم. ما می‌گوییم: فقط خدا پرنده را نگه داشته است، اما مانعی ندارد که این خدایی که پرنده را نگه داشته است، توسط دو تا بال نگه‌دارد. در نماز می‌گوییم: فقط از خدا کمک بخواهیم. اما همین قرآنی که می‌گوید: فقط از خدا کمک بخواهید، می‌گوید: از صبر و صلاة هم کمک بخواهید. این پوکی حرف وهابیت است. آن وقت سر این موضوع سر می‌برند. اعدام می‌کنند. 
برای دیدن ادامه مطلب اینجا را کلیک کنید

اختصاصات حضرت علی علیه السلام

اختصاصات حضرت علی علیه السلام
تاریخ پخش: 10/02/94
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
بینندگان بحث را زمانی می بینند که چند تا مناسبت است، یکی در آستانه تولد آقا امیرالمومنین(ع) هستیم، یکی روز معلم را داریم، روز کارگر را داریم. ایام اعتکاف را داریم. ولی ما هم در این 27 دقیقه، ده دقیقه راجع به حضرت امیر صحبت می کنیم، باقی هم هر کدام دو دقیقه. تولد حضرت امیر در کعبه یک چیزی بود در تاریخ استثناء. امیرالمومنین چه کسی است که باید در کعبه متولد شود؟
یکی از شعرای معاصر شعرهای زیادی دارد که حالا من دو جمله را می خوانم، برای واعظ و روحانی استهباناتی است.
«روزی که با عجز و نیاز، بر طوف مسجد زد قدم» مادر حضرت امیر را می گوید. طوف یعنی طواف.
روزی که با عجز و نیاز، در طوف مسجد زد قدم *** دریافت بر خود حضرتش، از درد زاییدن الم
الم به معنی درد است. یعنی مادر حضرت امیر، در مسجد الحرام داشت مناجات می کرد، یک مرتبه درد زاییدنش گرفت.
می جست از فرط حیا، خلوت سرایی محترم *** در بارگاه کبریا، برداشت دستی لاجرم
دنبال جایی می گشت برای زایمان.
چون لایق شأنش نبود، زایشگهی غیر از حرم ***آمد ندای ادخلی او را ز حی ذوالکرم
1- تولد حضرت علی علیه السلام در کعبه
شعر زیاد است، تا می رسد به آنجایی که این کعبه کجاست. آدم بنایش را گذاشته است. نوح چه کرده است؟ ابراهیم چه کرده است؟ اسماعیل چه کرده است؟ پیغمبرها یکی پس از دیگری این کعبه را همینطور حفظ کردند، چه خبر است؟ خدا مهمان دارد. مهمان کیست؟ علی مهمانش است. در طول تاریخ پیغمبرها یکی پس از دیگری آمدند کعبه را حفاظت کردند برای اینکه خدا مهمان دارد. مهمانش امیرالمومنین است. این شعرها را من سالهای قبل هم خواندم. خیلی ذوق شعر ندارم. ولی حالا یک چیزی می گویم. شعر با یک خرده کم و زیاد این است.
این خانه را باید خدا در اصل معماری کند *** آدم بنایش برنهد، جبریل هم یاری کند
آن را اولوالعزمی دگر، (ابراهیم) یک چند حجاری کند (سنگ تراشی) *** آن را اولوالامری دگر منقوش و گچ کاری کند
این سان خدا از خانه اش چندی نگهداری کند *** تا ساعتی از دوستی، یک مهمانداری کند
این برای شاعر ایرانی! و اما دانشمند مصری. شخصی به نام عبدالفتاح عبدالمقصود بود. از دانشمندان درجه یک مصر بود و صاحب کتاب های زیادی بود. ایشان به دعوت، مرحوم شهید مفتح، شهید آیت الله بهشتی، بزرگان آن زمان دعوتی کردند به ایران آمد و در تهران مهمانی شد و در قم هم مهمان شد. در جلسه قم به علما و جامعه مدرسین گفته بود: شما علما شیعه، چون خودش اهل سنت است. شما علمای شیعه، تحلیلتان چیست که حضرت علی در کعبه متولد شد؟ گفتند: شما قبول نداری؟ گفت: چرا، من هم قبول دارم. می خواهم ببینم تحلیل شما چیست؟ ماندند که چه بگویند. این خودش گفت: تحلیل من این است. چون همه مسلمان ها رو به کعبه نماز می خوانند. خدا علی را در کعبه گذاشت تا هرکس در نماز به کعبه توجه می کند یاد علی هم بیافتد. شما وقتی می خواهی از خانه بیرون بروی، یک نامه می نویسی، این نامه را اگر زیر متکا بگذاری کسی متوجه نمی شود. این نامه را به در آویزان می کنی که هرکس وارد خانه شد متوجه شود که شما کجا هستی و تلفنت چند است؟ ماشین را پارک می کنی، ماشین زیر برف پاک کن، یک نامه می نویسی که شماره من این است، اگر یک زمان کاری داشتید، کوچه تنگ بود و خیابان، به این شماره زنگ بزنید من ماشین را بردارم. منتهی اگر این را زیر چرخ بگذارید که کسی نمی فهمد. این را باید روی شیشه جلوی راننده زیر برف پاک کن بگذارید.
خدا علی را در کعبه گذاشت. همه مردم رو به کعبه هستند و علی را در کعبه گذاشت تا توجه به کعبه، توجه به حضرت علی هم باشد. این عالم سنی حرفی که زد برای علمای شیعه حرف قشنگی بود. یکی از علمای شیعه هم یک چیزی گفت برای او قشنگ بود. گفت: من تابحال نشنیدم. گفت: شما حدود هفتاد هشتاد سال سن داری، این همه کتاب های خوب در مورد حضرت علی نوشتی، هیچ می دانی حضرت علی تمام سخنرانی هایش بعد از فوت پیغمبر بود. تا پیغمبر زنده بود حضرت علی سخنرانی نمی کرد. می گفت: استاد که زنده هست، شاگرد باید ادب کند. تمام خطبه ها و سخنرانی های حضرت علی بعد از فوت پیغمبر است. گفت: من به این توجه نداشتم! به هر حال در آن مسابقه علمی یک به یک تمام شد. یکی شیعه گفت و یکی سنی گفت.
حالا حضرت علی چه کسی است؟ اول اینکه فکر نکنید مسأله تاریخی است. همین الآن هم ما به همین مسأله نیاز داریم. حضرت علی اختصاصاتی دارد. من برای شما اختصاصات را بگویم. صلواتی بفرستید. (صلوات حضار) 
ادامه مطلب ...

کوثر، عطای خداوند به پیامبر

کوثر، عطای خداوند به پیامبر

تاریخ پخش: 20/01/94
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
 این بحث را عزیزان شب تولد حضرت زهرا(س) می بینند. شب جمعه ای که شب تولد است. و تصادفی هم که شده تولد امام خمینی (ره) هم در روز تولد حضرت زهرا واقع شده است. ما راجع به حضرت زهرا می خواهیم صحبت کنیم که کوثر چیست. همه سوره کوثر را حفظ هستید. هرکس پای تلویزیون است و این سوره سه آیه بیشتر ندارد. با بسم الله چهار آیه است. کوچک ترین سوره قرآن است. همه با هم بخوانیم. هرکس هر کجا هست ثواب این سوره کوثر را به حضرت زهرا هدیه کنیم.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـنِ الرَّحِیمِ، إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ، فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ، إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ» (کوثر/1-3) برای هدیه به روح امام خمینی هم یک صلوات بفرستید. (صلوات حضار)
1- پاسخ سخت خداوند به نیش های دشمنان پیامبر
من قبلاً به احتمال زیاد بحث سوره کوثر را گفتم. ولی بحث من این است که آیا ما هم می توانیم کوثر بشویم؟ کوثر به معنی خیر زیاد است. خدا در قرآن گفته: «إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ» یعنی ای پیغمبر ما به تو خیر زیاد دادیم. خوب چه کن؟ «فَصَلِّ لِرَبِّکَ» حالا که خیر زیاد به تو دادیم. نماز بخوان و شتری ذبح کن و به فقرا بده. بدان آن کسی که به تو گفت: بی عقبه! خودش بی عقبه است. چون پیغمبر دو پسر داشت. کوچک بودند از دنیا رفتند. آن کسی که از پیغمبر ماند فاطمه زهرا بود. دو پسر رفتند. بعضی از دشمنان نیش می زدند که پیغمبر ابتر است چون پسر ندارد و دختر هم در جاهلیت جزء انسان حساب نمی گردد. دختر یعنی هیچ! پس پسرانش که رفتند، دختر هم که هیچ! پس ابتر است یعنی بی عقبه است. خدا می گوید: «إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ» خودش بی عقبه است.
2- گذشت از نیش های دوستان
اول دو سه نکته بگویم. سعی می کنم نکته ها کلیدی باشد. یکی اینکه قرآن بعضی جاها به ما می گوید: یکدیگر را ببخشید. نصفش را من می خوانم و نصفش را شما بخوانید. «وَالْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ» (آل عمران/134) یعنی فحشت دادند، متلک گفتند، بگذر. «وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ» مردم را عفو کن. «مَرُّوا کِرَامًا» (فرقان/72)، «قَالُوا سَلَامًا» (فرقان/63) یک آدم نااهل اگر رد شد و یک متلکی هم شنیدی، با مسالمت رد شو. خوب اگر خدا به ما گفته متلک شنیدی با مسالمت رد شو، پس چرا خودش با مسالمت رد نشده. به پیغمبر گفتند: ابتر است. خدا می گوید: «إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ». خودش ابتر است. جواب: اگر طرفی که متلک می اندازد جسارت می کند خودی است، رند و سیاسی نیست. برادر، پسر عمو، پسر خاله، دختر عمو، دختر خاله، همسر، بچه، عمو، دایی، اگر خودمانی هستند، هم شاگردی، هم پادگان، هم درس، اگر خودمانی هستند یک جسارتی کردند، اینجا باید ببخشی. یعنی خوب است که ببخشی. اما اگر یک رند سیاسی است، بگو خودتی. پدر عمرعاص آدم رندی بود به پیغمبر گفت: ابتر. خدا می گوید: «إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ» خودش ابتر است.  مخاطب اگر خودی است، یکطور برخورد کن. اگر غریبه است طور دیگر برخورد کن. یک عده خودشان را روشنفکر خیال می کنند. به مذهبی ها می گویند: اینها ساده لوح هستند. اینها عوام هستند. اراذل و اوباش هستند. قرآن می گوید: به مؤمنین اراذل و اوباش گفتند. اینها عوام هستند. ما روشنفکر هستیم. «أَنُؤْمِنُ کَمَا آمَنَ السُّفَهَاءُ» (بقره/13) قرآن می گوید: «أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاءُ». آن روشنفکر خودش سفیه است. پس یک سؤال و یک جواب. در مقابل متلک چه کنیم؟ جواب: اگر خودی است ببخشید و اگر رند است، جواب بدهید.

این سوره را من حدود هشتاد نکته از آن درآوردم. و این خودش علامت اعجاز قرآن است که یک کسی یک سطر حرف بزند، «إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ، فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ، إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ» بیش از هشتاد نکته من درآوردم. سی، چهل نکته را در تفسیر نور نوشتم. سه چهار نکته را اینجا می گویم. چون نکاتش تفسیری و لطیف است، خیلی به درد تلویزیون نمی خورد، دو سه نمونه اش را می گویم، ولی می خواهم بگویم این برای پیغمبر بود، آیا ما هم می توانیم کوثر شویم؟ یعنی خیر زیاد شویم. ما چطور یکی را میلیارد کنیم؟ می شود انسان که یک نفر است میلیارد شود؟ این بحث دوم من جایش خالی است. خدا به پیغمبر کوثر داد. پیامبر هم به شکرانه کوثر نماز می خواند و شتر نحر می کند. حالا ما این وسط چه خاکی بر سرمان کنیم؟ وظیفه ما چیست؟

  ادامه مطلب ...

راه های مبارک شدن عید

راه های مبارک شدن عید

تاریخ پخش: 28/12/93
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
این بحث در آستانه‌ی سال 94 شب جمعه‌ای که نزدیک شب عید است، پخش می‌شود و حرف‌های ما حرف‌های مربوط به عید است. کلمه‌ای که هم در قرآن مکرر آمده و هم در عرب و عجم و ایرانی و قدیم و جدید هست، کلمه‌ی تبریک است. مبارک باشد. تبریک یعنی چه؟ تبریک از برکت است. برکت یعنی خیر زیاد. قدیم که لوله‌کشی نبود، در خانه‌ها یک منبع آب بود. آب در خانه می‌رفت و ذخیره می‌شد. محل ذخیره آب را برکه می‌گفتند. برکه محل آب است که آب خیر و برکت و همه چیز است. ما چطور عیدمان را مبارک کنیم؟ با لباس شیک و تخمه کدو شکستن و خنده و دیده بوسی، برکت است؟ حالا این... من می‌خواهم مصادیق برکت را بگویم که بیاییم برکت عیدمان را بیشتر کنیم.
1- توجه ثروتمندان به نیازمندان
1- اول اینکه در هر فامیلی چند نفر پولدار هستند،چند نفر فقیر هستند و چند نفر هم متوسط هستند. اکثراً متوسط هستند. در یک فامیل صد نفره، پنج نفر پولدار هستند، پنج نفر خیلی فقیر هستند. نود نفر معمولی هستند. این ماشین‌‌های قوی، ماشین‌های ضعیف را بوکسل کنند. یعنی پولدارها عید که دور هم جمع می‌شوند، در یک اتاق در از چشم فقرا جمع شوند و بگویند ببین در این صد تا فامیل وضع ما پنج نفر خوب است. بیاییم جهازیه دختر فلانی را حل کنیم. فلانی سه پسر دارد نمی‌تواند اینها را داماد کند. انگار پسر خودمان است. بیایید هرکدام یک مبلغی روی هم بگذاریم و این را داماد کنیم. این یک کار خوبی است که عید مبارک می‌شود. دلی را شاد کنید خدا دلتان را شاد می‌کند. این برکت است وگرنه شکستن تخمه کدو که همه دنیا تخمه کدو می‌شکنند.
یکوقت در هواپیما نشسته بودیم، خلبان گفت: قسمت جلو بیا، در کابین کنار ما بنشین. ما رفتیم نشستیم و گفت: حاج آقا، چای بیاورم یا قهوه؟ گفتم: چای را که در خانه خودمان هم می‌خوریم. قهوه بده بیاید! حالا تخمه کدو در همه دنیا هست. آرایش هم در همه دنیا هست. دید و بوسی هم در همه دنیا هست. به عنوان یک انسان فرهیخته مسلمان چه کار نویی می‌کنی؟ کار نو این است که بعد از ملاقات عید اگر هر فامیلی یک گره باز کند، یک میلیون فامیل، یک میلیون گره باز می‌شود. این مورد اول. خدمات مالی...
2- توجه فرهنگیان به دانش آموزان

2- خدمات علمی؛ در هر فامیلی دانشجو و معلم داریم. بعد از عید هم، فروردین و اردیبهشت وقت امتحان بچه‌ها است. بچه‌ها هم همه‌جا یا دل نمی‌دهند، یا استادشان ضعیف است، یا کتابشان ضعیف است، یا خودشان ضعیف هستند. بخاطر یک ضعفی حالا یا استاد یا شاگرد یا کتاب است. به هر دلیلی ممکن است یک ضعفی بوده باشد. ممکن است این بچه‌ها امسال اردیبهشت یعنی دو ماه دیگر، در درس شکست بخورند. تو که دانشجو هستی حالا به وطنت آمدی، در شهر و روستایت آمدی، این بچه‌هایی که راهنمایی و دبستانی هستند را بگو بیایند، پنج روز که اینجا هستی، چهار روز که اینجا هستی، کمک اینها کن. اگر این کار را دانشجوهای ما... ما یک میلیون معلم داریم، پنج میلیون دانشجو داریم. شش میلیون تحصیل کرده داریم. دیپلمه هم هستند. دیپلم را نمی‌گوییم. پنج میلیون دانشجو، یک میلیون معلم، با یک خرده کم و زیاد ما شش میلیون فرهنگی داریم. اساتید دانشگاه و طلبه‌ها را کنار گذاشتیم. دیپلمه‌ها را کنار گذاشتیم. وقتی اینها صله رحم می‌روند، به بچه‌ها بگویند: بچه‌ها جمع شوید من یک نیم ساعت کمک شما کنم. آن درس مشکل است، من می‌خواهم برای شما توضیح بدهم. اگر این عید امسال این کار شود، ممکن است یک میلیون از افرادی هم که در درس ضعیف هستند و دوباره ممکن است تجدید شوند، یا در درسشان شکست بخورند، در فامیل خوار شوند. پیش خودش احساس حقارت کند. این هم یک کار علمی است. مگر نمی‌شود؟ چرا می‌شود. می‌شود از تعطیلات استفاده کرد. 



برای دیدن ادامه مطلب اینجا را کلیک کنید